Jump to ratings and reviews
Rate this book

Time and Narrative #1

Time and Narrative, Volume 1

Rate this book
Time and Narrative builds on Paul Ricoeur's earlier analysis, in The Rule of Metaphor, of semantic innovation at the level of the sentence. Ricoeur here examines the creation of meaning at the textual level, with narrative rather than metaphor as the ruling concern.

Ricoeur finds a "healthy circle" between time and narrative: time is humanized to the extent that it portrays temporal experience. Ricoeur proposes a theoretical model of this circle using Augustine's theory of time and Aristotle's theory of plot and, further, develops an original thesis of the mimetic function of narrative. He concludes with a comprehensive survey and critique of modern discussions of historical knowledge, understanding, and writing from Aron and Mandelbaum in the late 1930s to the work of the Annales school and that of Anglophone philosophers of history of the 1960s and 1970s.

"This work, in my view, puts the whole problem of narrative, not to mention philosophy of history, on a new and higher plane of discussion."—Hayden White, History and Theory

"Superb. . . . A fine point of entrance into the work of one of the eminent thinkers of the present intellectual age."—Joseph R. Gusfield, Contemporary Sociology

281 pages, Paperback

First published January 1, 1983

135 people are currently reading
2667 people want to read

About the author

Paul Ricœur

307 books449 followers
Paul Ricoeur (1913–2005) is widely recognized as one of the most distinguished philosophers of the twentieth century. In the course of his long career he wrote on a broad range of issues. His books include a multi-volume project on the philosophy of the will: Freedom and Nature: The Voluntary and the Involuntary (1950, Eng. tr. 1966), Fallible Man (1960, Eng. tr. 1967), and The Symbolism of Evil (1960, Eng. tr. 1970); a major study of Freud: Freud and Philosophy: An Essay on Interpretation (1965, Eng. tr. 1970); The Rule of Metaphor (1975, Eng. tr. 1977); Interpretation Theory: Discourse and the Surplus of Meaning (1976); the three-volume Time and Narrative (1983-85, Eng. tr. 1984–88); Lectures on Ideology and Utopia (1986); the published version of his Gifford lectures: Oneself as Another (1990, Eng. tr. 1992); Memory, History, Forgetting (2000, Eng. tr. 2004); and The Course of Recognition (2004, Eng. tr. 2005). In addition to his books, Ricoeur published more than 500 essays, many of which appear in collections in English: History and Truth (1955, Eng. tr. 1965); Husserl: An Analysis of His Phenomenology (1967); The Conflict of Interpretations: Essays in Hermeneutics (1969, Eng. tr. 1974); Political and Social Essays (1974); Essays on Biblical Interpretation (1980); Hermeneutics and the Human Sciences (1981); From Text to Action (1986, Eng. tr. 1991); Figuring the Sacred: Religion, Narrative, and Imagination (1995); The Just (1995, Eng. tr. 2000); On Translation (2004, Eng. tr. 2004); and Reflections on the Just (2001, Eng. tr. 2007).

The major theme that unites his writings is that of a philosophical anthropology. This anthropology, which Ricoeur came to call an anthropology of the “capable human being,” aims to give an account of the fundamental capabilities and vulnerabilities that human beings display in the activities that make up their lives. Though the accent is always on the possibility of understanding the self as an agent responsible for its actions, Ricoeur consistently rejects any claim that the self is immediately transparent to itself or fully master of itself. Self-knowledge only comes through our relation to the world and our life with and among others in that world.

In the course of developing his anthropology, Ricoeur made a major methodological shift. His writings prior to 1960 were in the tradition of existential phenomenology. But during the 1960s Ricoeur concluded that properly to study human reality he had to combine phenomenological description with hermeneutic interpretation. For this hermeneutic phenomenology, whatever is intelligible is accessible to us in and through language and all deployments of language call for interpretation. Accordingly, “there is no self-understanding that is not mediated by signs, symbols, and texts; in the final analysis self-understanding coincides with the interpretation given to these mediating terms” (Oneself as Another, 15, translation corrected). This hermeneutic or linguistic turn did not require him to disavow the basic results of his earlier investigations. It did, however, lead him not only to revisit them but also to see more clearly their implications.

Ratings & Reviews

What do you think?
Rate this book

Friends & Following

Create a free account to discover what your friends think of this book!

Community Reviews

5 stars
316 (42%)
4 stars
276 (37%)
3 stars
119 (16%)
2 stars
21 (2%)
1 star
10 (1%)
Displaying 1 - 30 of 34 reviews
Profile Image for محمد شکری.
171 reviews175 followers
October 27, 2020
اگر نام هرمنوتیک فلسفی به گوش شما رسیده باشد، احتمالا نام پل ریکور، فیلسوف معاصر فرانسوی را هم شنیده اید. کسی که زندگی او به اندازه آثارش جذاب و البته مطول است! ر

سه گانه «زمان و روایت» که در سه سال متمادی 1983 تا 85 نوشته شده است از آخرین آثار ریکور، یا شاید آخرین پروژه منسجم او باشد؛ پروژه ای که از «استعاره زنده» (یا قاعده استعاره) شروع و به «خویشتن به مثابه دیگری» ختم می شود

آنچه ریکور در این کتاب پیگیری می کند این است که نشان دهد، فهم ما، فهمی روایی (از نوع هرمنوتیکی آن) است که با طی سه پروسه درهم‌تنیده که او آن را محاکات سه‌گانه می نامد شکل می گیرد. خب اهمیت این به چیست؟
ریکور سعی می کند هرمنوتیک خود را (که من نام هرمنوتیک روایی روی آن میگذارم) به نحوی انتقادی صورت‌بندی کند که همزمان از دو چالش عمده هابرماس و دریدا به هرمنوتیک فلسفه گادامر به سلامت بیرون آید: یعنی از یک سو فهم هرمنوتیکی با تاکید بیش از حد بر سنت امکان نگرش انتقادی خود را به انحرافات نظام‌مندی که قدرت بر سر تاریخ و زبان می‌آورد از دست ندهد (نقد هابرماس)؛ و از سوی دیگر با تاکید بیش از حد بر نقد هرمنوتیک سوبژکتیو (شلایرماخر) خود را آینه واقعیت فرض نکند و به این شکل دیگری را نادیده نگیرد (نقد پیچیده‌تر دریدا). به این ترتیب، هرمنوتیک روایی در بطن خود نوعی هرمنوتیک انتقادی نیز هست. اهمیت این رویکرد، ارائه هرمنوتیکی است که گستره فراخ‌تری از علوم انسانی (به ویژه علوم اجتماعی) را هم دربر می گیرد و به معضل مهم کنش انسانی در عرصه‌های مختلف (ادبی، هنری، اجتماعی و سیاسی) پاسخ می‌دهد. به همین دلیل یکی از مهمترین موضوعات کتاب بعدی او (خویشتن به مثابه دیگری) صورت‌بندی هرمنوتیکی مسئله «هویت» است و علایق بعدی او عمدتا در حوزه فلسفه سیاسی و اجتماعی (عدالت، برسمیت شناخته شدن و...) و هرمنوتیک تاریخ (خاطره و فراموشی، خاطره جمعی، سوگواری و بزرگ‌داشت و...) متمرکز است

در «زمان و روایت»، ریکور از دو حوزه کلان علوم انسانی، یعنی تاریخ نگاری و نقد ادبی استفاده می کند و با پیش کشیددن دو تعریف متفاوت روایت تاریخی (که گویی پایبند به واقعیت است) و روایت داستانی (که گویی زاده تخیل است) و تمرکز بر دو مفهوم کانتی «شاکله سازی» و گادامری «سنت مندی» نشان می‌دهد که فهم اساسا ساختاری روایی دارد و فهمیدن ابعاد یک مفهوم (مثل قتل، جنگ، عشق یا حتی استدلال، تورم و دولت) به فهم روایت‌های مختلف از آن (اعم از تاریخی و داستانی) وابسته است. در این نگرش، جهانی که روایت‌های تاریخی و داستانی به روی مخاطب می‌گشایند از چنان اهمیتی برخوردار است که تفاوت روایت داستانی و تاریخی در آن امری فرعی است. اگر از شما پرسیدند که چرا رمان می‌خوانی شاید این نگرش ریکور پخته‌ترین و جامع‌ترین پاسخی باشد که می‌توان به آن داد! ر


زمان و روایت در سه جلد و چهار بخش عمده طرح‌بندی شده‌است
جلد اول دو بخش دارد: «دور روایت و زمان‌مندی» و «تاریخ و روایت» که همان‌طور که معلوم است هرمنوتیک و روایت تاریخی را بسط می دهد
جلد دوم یا بخش سوم به «هم‌پیکربندی زمان در روایت داستانی» تعلق دارد که به روایت داستانی و بسط زمان‌مندی فهم روایی تعلق دارد
جلد سوم یا بخش چهارم با عنوان «زمان روایت شده» به اوج دیالکتیک زمان و روایت و معضل های زمان‌مندی در فهم باز می‌گردد

در بخش اول ریکور به طرح معضلات زمان در اعترافات آگوستین و طرح پیرنگ سازی در بوطیقای ارسطو می پردازد. با همین فرمان او به سراغ طرح هرمنوتیک خود و محاکات سه گانه اش می پردازد: پیش‌پیکربندی، هم‌پیکربندی و بازپیکربندی؛ روایت‌مندی و مسئله ارجاع و ارتباط (که همینجا مواجهه مجمل او را با هابرماس و دریدا می توان طرح کرد) و زمان روایت شده (که مقدمه‌ای برای بخش چهارم است) ر
بخش دوم به دو تز رقیب در مواجهه با تاریخ و تبیین تاریخی (یعنی الگوی علم حقوق که توسط ویلیام درِی و هنریک فون رایت دنبال می شد و الگوی روایت گرایی معاصر که امثال دانتو طرح کردند) پرداخته و در فصل سوم، تز خود را به عنوان سنتز این دو طرح می‌کند: روی آورندگی تاریخی. اینجا نیز ریکور برای تثبیت نگاه خود در زیر فصل اول (در باره تبیین تاریخی به مثابه تبیینی علّی) به ماکس وبر و تکمله ریمون آرون توجه دارد و در زیر فصل دوم (در باره آنچه ماهیت یا اشیاء دست اول تاریخ‌اند) از موریس ماندلباوم و ارجاعاتی به آلفرد شوتس و امثال هربرت مید کمک می گیرد و در زیر بخش سوم تز خود را درباره زمان تاریخی با نظر به آثار فرناند بروندل طرح می کند

درمجموع راهبرد ریکور به هرمنوتیک از طریق علوم انسانی و علوم اجتماعی راهبرد جالبی است، نحوه طرح مسائل هم در اثرش دیالکتیکی-هرمنوتیکی است؛ یعنی مسائل را از ریز به کلان در سه گانه های تو-در-تو (که سنتز هر کدام به طرح تز کلی‌تر ختم می شود) و طرح جزئی و با بارها تکمیل کردن آنها در مقاطع بعدی بیان می کند

یکی از ایرادات کار ریکور این است که مدام در دل موضوعات فرعی می‌افتد و بحث به درازا می‌کشد. اکثر مفاهیم اصلی ریکور در این سه‌گانه در جلد اول ارائه شده و می‌توانست در همین جلد هم پرونده آن بسته شود
Profile Image for Aslı Can.
765 reviews294 followers
Read
December 28, 2019
Senenin sonunda, beni fazlasıyla zorlayan bir metin oldu. Pürdikkat okusan da, anlaşılmaya karşı direnç gösteriyor sanki. Gereken özeni gösterip okunursa okunmaya değer tabii ki.
Profile Image for Steve Greenleaf.
241 reviews106 followers
May 21, 2015
I recall the first time that I read a complete book by Hannah Arendt. I was on a break from college. Reading Between Past and Future, I was awed. And more often, overawed. I felt that I gained insights from her only in glimpses, reading by lightning flashes—moments of insight followed by darkness and confusion. With time—that is, with multiple readings of her works, I gained some comprehension of what she intended to convey. When a reader confronts a dense, challenging text, if you can see lightning bolts of insight, those sentences or even phrases that we feel compelled to highlight or about which we utter a silent “yes!”, then you can feel confident that what you’re reading isn’t gibberish or pretentious baloney. The challenge comes from stretching your mind, not from poor writing or garbled thinking. So with this work of Ricoeur. I’ve read Ricoeur in limited doses before, but this is my second book- length dive into his work. (I read The Symbolism of Evil some years ago. All I can recall of it was that I was impressed, but I’m now hard-pressed to recount its argument.) This book proved just as challenging and intellectually bracing. With this review, I hope that I can provide a glimpse of what Ricoeur does in this project.


In this first of three volumes on the subject of time and narrative, Ricoeur opens with a consideration of St. Augustine’s meditations on time and its three-fold nature. Memory is a key concept for Augustine, and Ricoeur considers Augustine’s scheme of the past recollected now, the now, and the now-imagined future (or memory, direct perception, and expectation). (Augustine perhaps the quintessential Trinitarian.) After laying this marker with Augustine and establishing the notion of time, he shifts to Aristotle’s Poetics to consider the Philosopher’s use of muthos (plot, story, account—narrative?). In the finale of his account of the “circle of narrative and temporality”, Ricoeur explores how time and narrative mesh through the several senses of mimesis (the representation or imitation of reality in literature and art) that he identifies. Ricoeur, by the way, makes his own three-fold division of mimesis.


From this starting point, Ricoeur begins his consideration of history as a form of narrative, which provides my primary interest for reading this book. How does history deal with these issues of time and narrative? Is narrative an essential ingredient of history or an impediment to a more analytical understanding? Here I’m going to drop any pretense of summarizing Ricoeur’s argument. It’s long and complex, but I will share the course of dealing with these issues, the works of Ferdnand Braudel, Paul Veyne, Raymond Aron, Max Weber, R. G. Collingwood (far too briefly), William Dray, Carl Hempel, Arthur C. Danto, and Hayden White (among others) all receive consideration. The depth and breadth of Ricoeur’s learning is impressive. While I name-drop, Ricoeur engages.


In the end, Ricoeur, by deeply engaging with Braudel and Hempel on various issues, preserves and celebrates the role of narrative in history without negating the value of Braudel’s long-duree or Hempel’s covering laws.


I will not attempt further at this point because I can’t yet do full justice to the diverse and complex arguments and explorations of this book, and I’ve already started volume 2. This is just a teaser for the reader and for me. To grasp and appreciate Ricoeur will take more than a single reading, so I intend to write more about this impressive foray into history, narrative, and time.
Profile Image for Raquel.
394 reviews
November 6, 2020
A complexidade do discurso de Ricoeur é superável apenas porque é demasiado bela.

Este tomo poderia ter a brevidade do primeiro capítulo e, ainda assim, seria magnífico. Os desenvolvimentos posteriores enriquecem-no, mas a verdadeira beleza reside na análise de Ricoeur ao livro XI das Confissões de Santo Agostinho [Agostinho de Hipona, cujo pensamento teológico e filosófico pretendeu harmonizar-se com o sistema platónico]

O discurso de Agostinho sobre o tempo mantém a luminosidade de um pensamento atemporal. Não é um discurso isento de considerações teológicas, mas é perfeitamente autónomo nas suas interrogações [esta referência não pretende colocar qualquer tónica negativa nos pensamentos com propósito teológico, mas o que importa essencialmente é a ontologia do tempo, tout court].

E será que existe uma ontologia do tempo? Há uma decomposição do tempo feita por Agostinho e repensada por Ricoeur. O que é o tempo? É certo que Agostinho confessou que sabia o que era o tempo, mas não o conseguia explicar. Isto porque o tempo é uma dimensão complexa. Se tivermos em mente o bloco espaço-tempo, o espaço é aproveitável em todas as suas possibilidades de deslocação, o tempo é um fragmento de passagem, demasiado inexistente para se cristalizar, nunca é verdadeiramente localizável, demasiado transitório para chegar a "ser".

Ricoeur acrescenta novas perguntas. E o que torna tão bonito este capítulo é que a arte de questionar é indiscutivelmente mais bela do que a arte de dar respostas.

Não é de leitura fácil este primeiro tomo, mas vale cada dificuldade.
Profile Image for Eric.
2 reviews
May 24, 2008
I'm well into volume 2 now. I recommend this book for restricted environments (buses, jet trips, etc.) or long solitary periods, as it requires a lot of concentration and requires marginalia or note-taking to keep track. The mind behind the text is impressive.
Profile Image for Theryn Fleming.
176 reviews21 followers
April 16, 2011
The first chapter discusses the theory of time (distentio animi, or the threefold present: expectation, memory, attention) in Augustine's Confessions; the second, the theory of plot in Aristotle's Poetics. Not an easy read, especially the first chapter, which is centered on the question of what time is exactly and how we know it exists. The second chapter is somewhat less opaque. It focuses on emplotment (muthos) and mimetic activity (mimesis), which Ricoeur divides into three stages: mimesis1 (organization of events, or prefiguration), mimesis2 (mimesis of creation, or configuration of the events into a narrative), mimesis3 (interpretation, or refiguration by reader/spectator).
Profile Image for  Ahmet Bakir Sbaai.
389 reviews143 followers
March 28, 2024

مقدمة
تتلخص الأطروحة المركزية لبول ريكور في كتابه الزمان والسرد الذي يعد أهم عملية تأليف بين النظرية الأدبية والنظرية التاريخية في القرن العشرين بعبارة هايدن وايت ، في "أن التأمل في الزمان مراودة غير حاسمة لا تستجيب لها سوى الفعالية السردية." كما يصرح بول ريكور نفسه في بداية الفصل الأول من كتابه. بمعنى أنه لا يمكن حسم الالتباس المصاحب لمفهوم الزمان، بالمعنى النظري، إلا عبر بناء الحبكة.
ومن أجل عرض هذه الأطروحة ومناقشتها قسّم بول ريكور كتابه إلى أربعة أقسام موزعة على ثلاثة أجزاء، صدرت تباعا بين سنتي 1983 و1985. ويندرج الفصل الخامس الذي نعتني في هذه الورقة بتلخيصه، والمعنون بـ"دفاعات عن السرد" ضمن القسم الثاني من الكتاب تحت عنوان: التاريخ والسرد.

الفصول الأربعة الأولى
ينطلق ريكور من "دائرة غير مفرغة" بين الزمن والسرد: فالزمن "مؤنسن" بقدر ما يصور التجربة الإنسانية المنتظمة في نمط السرد، وأن السرد بدوره يكون ذا معنى ما دام يصور ملامح التجربة الزمانية. ولأن هذه الدائرة تبدو في الوهلة الأولى دائرة مفرغة، يؤكد، ريكور من جهة، أن "الدائرية موجودة في كل تأكيد تأويلي"، ولتجاوز أي التباس من جهة أخرى، يعتمد ريكور على مقدمتين فلسفيتين مستقلتين: الزمن لدى القديس أوغسطين انطلاقا من كتابه "الاعترافات"، والحبكة لدى أرسطو من خلال كتابه "فن الشعر".
يحمل الفصل الأول عنوانا لا لبس فيه هو "التباس التجربة الزمنية" ومن ثم، فعلى مستوى التجربة، وليس على مستوى التأمل الفلسفي، يطرح ريكور السؤال لأول مرة. في تعليقه على تأملات أوغسطينوس في الفصل الحادي عشر من اعترافاته، يصف ريكور حالة النفس (التي يمكن أن نسميها اليوم الوعي) التي تميل عن قصد نحو الماضي المتذكر والمستقبل المتوقع، تتذكر وتتوقع، ولكنها في الوقت نفسه مشغولة بمرور الزمن. وبعبارة أخرى، هناك وعي للذاكرة والانتباه والتوقع يسعى إلى قياس الزمن، لإعطائه امتدادا، أي شكلا يعتمد عليه كيان الزمن. يفترض أوغسطين أنه بما أن الزمن قابل للقياس، فلا بد أن يكون له وجود موضوعي، لأنه "لا يمكننا قياس ما ليس موجودا."
وبذلك يؤكد ريكور منذ البداية عدم وجود ظاهراتية خالصة للزمن لدى أوغسطين، فبالرغم من الثقة الحذرة التي يزودنا بها الاستعمال اليومي في وجود الزمن، فإن رؤوس هيدرا المنبثقة عن البرهان الشكي تميل إلى لا وجوده. وضمن دائرة الالتباس هذه، يكمن التباس آخر يتعلق بقياس الزمن. وتكمن عبقرية أوغسطين في نظر ريكور في إدراك الحاضر ثلاثي الأطراف بوصفه انتشارا، وإدراك انتشار النفس بوصفه انتشار الحاضر ثلاثي الأطراف، وتلك "هي ضربة العبقرية في الكتاب" بعبارة بول ريكور. فإذا كان العقل يؤدي ثلاث وظائف هي التذكر والانتباه (القصد الحاضر) والتوقع، فإن أوغسطين يماثل بين هذه الوظائف الثلاث والأطراف الثلاثة للزمن: حاضر الماضي، حاضر الحاضر وحاضر المستقبل، كما يوضح الجدول أسفله.
الماضي الحاضر المستقبل
الزمان الامتداد في الزمان تبدد الزمان: (لا ديمومة اللحظة الراهنة) الامتداد في الزمان
النفس انتشار النفس القصد الحاضر للنفس انتشار النفس
فعالية النفس التذكر: (حاضر الماضي) الانتباه: (حاضر الحاضر) التوقع: (حاضر المستقبل)

وإذا كانت العقبة الكبرى التي عانى منها نسق القديس أوغسطين هو التنافر بين انتشار النفس في كل مقاربة زمنية، فإن ما ميز ما قدمه أرسطو في فن الشعر هو التوافق المميز لنموذج النظام المتعلق بالحبكة في المأساة بشكل خاص. ويسمي بول ريكور بالسرد ما يسميه أرسطو على وجه التحديد بـ"الحبكة" ، باعتبارها تنظيما للأحداث أي موضوعا لفعالية المحاكاة، مميزا له عن السرد بمعناه الضيق أي القص الأرسطي، الذي يسميه ريكور بالتأليف القصصي. ويعلن ريكور أن مهمته هي متابعة "ما إذا كان نموذج النظام، أي خاصية المأساة، قادرا على التوسع والتحول ليصبح تطبيقه على الحقل السردي كله" ، أي بعبارة أخرى: بالنسبة لريكور، يبدو أن وحدة المحاكاة المأساوية التي دعا إليها أرسطو تقدم بديلا لهذا الحل القائم على الأبدية الإلهية ورجاء المؤمن. في حالة أرسطو، لم يعد الجواب لاهوتيا، بل شعريا: في سرد الشاعر المحكم التكوين، يكون الزمن محددا موضوعيا بالفعل في العمل المنتهي، فهو مكون بالفعل في "كلية" تمتلك بداية ووسطا ونهاية.
وانطلاقا من هذا النموذج الأخير، يميز ريكور بين ثلاثة مستويات من المحاكاة: محاكاة أولى تتعلق بالإحالة إلى الوراء نحو فهمنا الألوف للفعل، وبذلك تكون غايتها هي تمثيل الفعل القبلي لما هو إنساني في دلالاته الرمزية أي ما يشترك فيه الشعراء والقراء، ومن خلال هذا المستوى ينشأ الحبك ومعه المحاكاة النصية والأدبية. ومحاكاة ثانية تشير إلى دخول مملكة التأليف الشعري، أي أنها محاكاة استعارية، حيث يشكل تكرار القصة بديلا عن تمثيل الزمان كجريان الماضي نحو المستقبل حتى ليبدو ما يسمى بالنسق الطبيعي للزمان وكأنه استذكار مقلوب، يجعل السرد منعكسا في فعل متابعة القصة. ومحاكاة ثالثة تقتضي تصورا جديدا عبر إعادة التصوير الشعري لنوع الفعل المفهوم مسبقا. حيث تقوم فيها التجربة الزمانية على (التنافر المتوافق) و"تتماهى الدائرة التأويلية بدائرة مراحل المحاكاة إلى تصور يسطر هذا الجدل في داخل دائرة أكبر عن شعرية السرد والتباسية الزمن."
ويتناول ريكور في الفصل الرابع من الكتاب والمعنون بـ"أفول السرد" بنقده للجذور المعرفية للكتابة التاريخية في طبعتيها لدى مدرسة الحوليات الفرنسية، ولدى الوضعية المنطقية الإنجليزية. ويحاول ريكور تحقيق التقاء بناء بين منهجية الأولى وابستيمولوجية الثانية. و يشير ريكور إلى "أوجه القصور المنطقي" في نموذج القانون الشامل.

الفصل الخامس
يندرج الفصل الخامس "دفاعات عن السرد" ضمن القسم الثاني من الكتاب الذي يلخص بول ريكور في مطلعه إشكاله الأساسي فيه بـ"أن التاريخ الذي أُبعد كثيرا عن الصيغة السردية يواصل الارتباط بفهمنا السردي عن طريق خط من الاشتقاق نستطيع إعادة بنائه خطوة خطوة ودرجة درجة بمنهج مناسب."
وفي هذا السياق يقدم ريكور عرضا نقديا لمحاولات مجموعة من رواد المنظرين التاريخيين لمد الكفاءة السردية إلى الخطاب التاريخي مؤسسا عبر ذلك لفهم جديد للسببية في التاريخ وقابلية متابعة القصص ودور الفعل التصوري.
وللإجابة عن سؤاله الإشكالي: إلى أي حد يمكن اعتبار التاريخ صنفا سرديا؟ يشير بول ريكور إلى تيارين فكريين يتبنى أحدهما نموذج نقد القانون الشامل الذي أدى في نظر ريكور إلى كسر مفهوم التفسير نفسه بعبارة الكاتب، وتيار آخر أصبح فيه السرد موضوعا لإعادة تقويم يسائل إمكاناته لأن يكون مفهوما. ويعلق بول ريكور على هذين التيارين قائلا: "هذا الفصل مكرس للقاء بين هذين الحركتين."
ولأن بول ريكور ينطلق في مشروعه هذا من الزمن وطرائق اشتغاله السردي فإنه توجه إلى مناقشة السببية في التاريخ وإمكانية التخلي عنها، فيلتفت إلى الفلسفة التحليلية ويشير إلى نموذج "القانون الشامل" للتاريخ، مستندا في ذلك إلى العمل النقدي لويليام دراي: "القوانين والتفسير في التاريخ" ليفتح ثلاث جبهات: في الجبهة الأولى، يتم القيام بنقد سلبي بحت يخلص إلى فصل مفهوم التفسير عن مفهوم القانون. أما على الجبهة الثانية فيدعو إلى نوع من التحليل السببي الذي لا يمكن اختزاله في الخضوع للقوانين. وأخيرا، يستكشف نوعا من "التفسير العقلاني" الذي يعزوه إلى أن التفسيرات التي نصادفها في كتب التاريخ هي "مجموعة متنوعة منطقيا".
إن جزءا كبيرا من حجة ريكور، سيُكرّس لـإظهار أن عملا مثل عمل بروديل، الذي اشتهر بتقديم نفسه على أنه تاريخ غير سردي أو حتى مضاد للسرد، يناشد باستمرار منطقا يمكن فهمه فقط من حيث السببية السردية. وأساس هذا النوع الغريب من السببية - تلك العلاقة الداخلية بين الأحداث التي تسمح لنا أن نقول "إن شيئا ما في القصة يحدث، بلغة أرسطو، بسبب شيء آخر" هو، كما يريدنا ريكور أن نراه، ليس أقل من "فهم متأصل في البنى ما قبل السردية النابعة من الفعل الحقيقي." ويستند مفهوم السببية هذا إلى غائية الفعل الإنساني: القيام بشيء ما لتحقيق غاية ما أو تحقيق غرض ما. بالنسبة إلى ريكور، فإن أهمية السرد كوسيلة لفهم العالم تنشأ من هنا.
ومع ذلك، يوضح ريكور أن فكرة السببية السردية تظل فكرة إشكالية. لسبب واضح تماما: فكما رأى كانط أن مبادئ نيوتن كانت قد بشرت ببداية حقبة تبدو فيها السببية المادية أو الفيزيائية هي المفهوم الوحيد المتماسك المتاح للعقول المستنيرة. فإذا كانت قوانين الحركة في العالم العادي موحدة في جميع أنحاء الكون المادي، وكانت في نفس الوقت قابلة للإثبات والتحقق منها تجريبيا، فإن فكرة السببية العقلية لا يمكن أن تبدو أكثر من مجرد بقايا علم النفس الشعبي، بل هي أمر يمكن أن يُفسر بالكامل في يوم من الأيام من حيث الحالات العصبية والتفاعلات العصبية. وعلى نفس المنوال، فإن التفسير الغائي لا يمكن اعتباره أكثر من مجرد ممارسة في الحشو.
من ناحية أخرى، يؤكد ريكور أن هناك حالات يبدو فيها التفسير الصوري - أي التفسير العلمي من حيث التعميمات الشبيهة بالقانون - عديم الفائدة بشكل واضح فيما يتعلق بعدم التجانس غير المرتب للظاهرة البشرية. إن المنطق الذي يخبرني أن عينات من الماء ستغلي عند 100 درجة مئوية، يبدو لي خارج الموضوع عندما يحاول أحدهم فهم سبب رحيل حبيبته السابقة التي اختفت فجأة مثلا.
ستكون وجهة نظر ريكور هي أن السببية المتجذرة في الإرادة والفعل تقف في نفس العلاقة مع السببية الاجتماعية أو الثقافية كما تقف السببية المادية في علاقتها بالكون المادي. علاوة على ذلك، وكما أن السببية المادية تستمد سلطتها من ذلك التعميم، يمكن إثبات أن هذه السببية البديلة تستمد سلطتها من السرد، الذي هو نفسه متجذر في الظاهرة الإنسانية. علاوة على ذلك، ومثلما تستمد السببية المادية سلطتها من التعميم نفسه، فإن هذه السببية البديلة للدافع والفعل يمكن أن تستمد سلطتها من السرد.
ويعتقد ريكور أن خطوة مهمة في هذا الاتجاه قام بها ويليام هـ. دراي الذي طرح في كتابه القوانين والتفسيرات في التاريخ، حيث طرح مفهوما مضادا لنموذج همبل وهو مفهوم التفسير الفردي التفسير الذي ليس تفسيرا وفقا للقوانين العامة. تأثير نظرية همبل حاسم - كان دراي في الواقع أول من أطلق على النظرية اسم نموذج القانون الشامل - لأنها دفعت بوضوح إلى إعادة نظر جذرية في المثالية التاريخية مثل نظرية كولينجوود. فالسببية المادية تلعب، كما يعترف دراي، دورا ضروريا في التفسير التاريخي، كما في تفسير الأحداث في الحياة العادية. تأمل: لقد صعق عمي بالكهرباء عندما سقط جهاز الراديو الخاص به في حوض الاستحمام. أي تفسير معقول لحدث كهذا سيكون مدعومًا بالقوانين الكونية القوانين العامة - هنا، تلك التي لها علاقة بالماء والكهرباء - ولكن ما هو مطلوب أيضا هو قصة ذات ترتيب أعلى حول تسلسل الأحداث: ضرب الصبي كرة من خلال النافذة، فأسقطت الراديو من على الرف، وهكذا. يتضمن الاستنتاج التاريخي بعد ذلك تحديد الأحداث التي تنتمي إلى هذه القصة والتي لا تنتمي إليها.
تبدأ النظرية التي يطورها دراي كبديل لنموذج القانون الشامل في رفض مفهوم السببية التاريخية الذي وضعه همبل. فقد رأى هيمبل، وهو محق تماما في نظر ريكور، أن المؤرخين كثيرا ما يستخدمون تعبيرات من صيغة "X يسبب Y": فالثورة الفرنسية كانت بسبب الضرائب المفرطة والاستغلال الاقتصادي وعدم المساواة الاجتماعية وما شابه ذلك. ولكن هيمبل، في نظر ريكور، أخطأ في فهم ذلك على أنه تعميم "إذا كان X، فإن Y" كما في المنطق الصوري. ما فشل هيمبل في إدراكه، كما يقول دراي، هو أن عبارة "إذا كان X ثم Y." التي يستخدمها المؤرخ هي شيء مختلف تماما، وهي قاعدة استدلالية تهدف تحديدا إلى فصل ال��سباب الطارئة عن الأسباب الضرورية: لو لم يصل الأسطول الفرنسي في الوقت المناسب لتقديم الدعم البحري لقوات واشنطن، لما انتصر الجيش القاري في معركة يوركتاون. هذا هو أسلوب التفسير الذي يعطي الوزن الواجب للسببية المادية - الرياح والمد والجزر التي سمحت للفرنسيين بالوصول في الوقت المناسب - ولكنه يترك أيضا مجالا واسعا للطوارئ والإرادة البشرية.
في هذه النقطة، يقترب دراي مما تسميه الفلسفة الأنجلو-أميركية بالاستدلال المضاد للواقع، وهو نمط من الاستدلال يستخدم فرضيات مخالفة للواقع - وسيسميها ريكور، "التركيبات غير الحقيقية" - لاختبار ما هو مناسب وما ليس مناسبا للتفسير. وستتمثل وجهة نظره في أن المؤرخين يستخدمون هذا الاستدلال تلقائيا لاستبعاد فئة كبيرة إلى ما لا نهاية من الحقائق التجريبية "الحقيقية" التي لا علاقة لها بالحدث المراد تفسيره كقولنا مثلا: "لم تكن الثورة الفرنسية لتحدث أبدا لو أن الملك كان ينامبشكل كاف". بعد استبعاد جميع المرشحين لدور السبب الذي لم يكن غيابه ليغير مجرى الأحداث، يصبح قول المؤرخ "X سبب Y" مجرد ادعاء بسيط بأن هذا العامل كان ضروريا: "كان اغتيال ولي عهد النمسا حلقة في السلسلة السببية التي أدت إلى اندلاع الحرب العالمية الأولى." ومن الواضح أن المعرفة التفصيلية بالمعاهدات والتحالفات والظروف الاقتصادية وما شابه ذلك ستكون ضرورية بعد ذلك "لتفسير" الحرب العالمية الأولى.
ثم تسمح نسخة موسعة من نفس النموذج لفون رايت بتفسير العلاقة الداخلية بين الأفعال الأساسية والحالات المستبعدة. ومرة أخرى، ينصب تركيزه على الطريقة التي نعزل بها "أجزاء من العالم: أي أن اصطلاح فون رايت لهذا الأمر هو أن هناك حالة (أ) بحيث لا يمكن أن تتغير إلى الحالة (ب) دون تدخل، ومفهوم فون رايت للفعل الأساسي مستعار من آرثر دانتو.
وإذا أردنا أن نلخص نموذج فون رايت فلننطلق من التعبير التالي: "(أ) لن تتغير إلى الحالة (ب)، ما لم نغيرها إلى (ب)". ونفترض أن هذا شيء (نعرف) أننا نستطيع فعله. ثم، للانتقال من الفعل الأساسي إلى حالات أكثر تعقيدا، فإنه يأخذ أيضا مفهوم دانتو عن النتيجة، والذي يهدف إلى تفسير البنية المنطقية للفعل الإرادي. والتمييز الرئيسي، كما يقول دانتو نفسه، هو بين فعل شيء ما و"إحداث شيء ما (بفعل شيء آخر)". يصف فون رايت هذا النمط المختلط من التفسير. بأنه تفسير سببي، وفي الوقت نفسه غائي (لا يمكن تفسير التسلسل المنتهي بجز العشب إلا من حيث الهدف أو النية). هذا باختصار، هو الفعل المفهوم قصديا: "لتحقيق ب يجب أن أفعل أ = أريد أن أحقق ب؛ لذا، يجب أن أفعل أ."
هناك عاملان في تحليل فون رايت مهمان بشكل خاص لريكور:
1. الأول هو أن الزمنية اللازمة للفهم الغائي بالنسبة لفون رايت رايت نفسه، (ولنسمها "ت") هي ببساطة العلامة الزمنية للاستنتاج المنطقي، على غرار "إذا كان أ، ثم ب." ولكن في نظر ريكور، "أ" يمكن أن يتبع "ب" فقط في الزمن "ت": هذه الزمنية هي ما يمكن أن يسميه ريكور "زمن الإرادة".
2. الميزة الثانية هي أنه في تحليل فون رايت تهيمن غاية الإرادة على الظروف الخارجية أو تتحكم فيها. وهذا ما يفسر يفسر كيف أن "استيعاب أرسطو" للعناصر غير المتجانسة في السرد في الواقع يحدث بالفعل. تأملوا: أفعل "أ" ولا تنتج "ب"، ربما ألجأ إلى "ج" أو "د".. وهكذا. ولكن من خلال هذه السلسلة المتغيرة من الظروف، كل شيء - إذا أردت الوصول إلى النتيجة "أ" فيجب أن أدخل في علاقة مفهومة مع النية التي كانت ترتب الأحداث من البداية إلى النهاية.

كما يناقش ريكور رؤية هايدن وايت الذي يعتبر الخطاب التاريخي والقصص ينتميان إلى الفئة نفسها. فإذا كان ريكور يضم صوته إلى أصوات الفلاسفة الأنجلو-أمريكيين عندما يلحون على ضرورة الشكل السردي لتمثيل الحدث التاريخي، فإنه يختلف معهم في تعليل الأثر التفسيري للسرد التاريخي وذلك عندما ينتفي الفرق انتفاء كليا بين الشكل السردي والشكل التاريخي بين انفصال التاريخ عن السرد وبين اتصاله بالسرد حد الذوبان حاول ريكور أن يموضع تصوره عن العلاقة بين التاريخ والسرد رادا بذلك على فئتين: فئة تنفي الارتباط بينهما وتثبت القطيعة، وفئة تذيب التاريخ بالسرد. وخلافا الأطروحتين تتمثل أطروحته في الإقرار بوجود عالقة بينهما لكنها عالقة غير مباشرة ينبع فيها التاريخ من الفهم السردي.
ونقل ريكور عن هايدن وايت أن الخطاب التاريخي تمثيل أثير لقدرة الإنسان على ضخ المعنى في تجربة الزمن، لأن المرجع المباشر لهذا الخطاب هو الأحداث الواقعية لا الأحداث المتخيلة. ودلّل على أن مرجع الأدب والتاريخ واحد هو التجربة الإنسانية في التعامل مع الزمن. ولأن الأحداث التاريخية تمتلك بنية سردية يكون للمؤرخين الحق في اعتبار القصص تمثيلات على الأحداث، والتعامل مع هذه التمثيلات كتفسيرات لها. "ولا مراء أننا ما عدنا نرى التاريخ نتاجا جماعيا أو تشكلا كليا وحدويا، إنما هو نتاج فردي وتصور ذاتي تشكله المخيلة الفردية، ولذلك فَقَد التاريخ هيبته وحلّ الإنسان محله، والسبب أن ما بعد الحداثة أعطت الإنسان حضوره ومنحته الحظوة ككيان قائم بذاته حتى صار هو من أهم أولوياتها. وغدا التاريخ جزءا لا عموما متعالقا بالذاكرة الجمعية، مثلما له صلة بالذاكرة الفردية، ومن هنا تبزغ مشروعية ولوج ما وراء القص التاريخي، لتتم عملية تقويض السلطة الموضــــوعية للمــصــــادر التاريخــــية وشــــروحاتها، التي تستثمر التاريخ وفق بروتوكولات بناء من قبيل التمثيل والمرجع والميتا سرد والانتماء، وهي بمثابة آليات عمل ما بعد حداثية تتبنى رؤى نظرية، إزاء الزمن والذاكرة، وتفيد أيضا من الدراسات النسوية للجنس والجسد، وتستعين بالدراسات الثقافية حول بنيتي المركز والهامش. لتؤدي كلها دورها كمضادة أو بديلة للتاريخ أطلقنا عليها (رواية التاريخ) لتغدو كالولادة الطبيعية المقتضاة بمنطقية وموضوعية، ولعل نجاح هذه الولادة هي التي ستمد السرد بمقومات النماء والصيرورة، ليكون له شكله الخاص وسيرورته المميزة."
ومن ناحية أخرى، يناقش ريكور دانتو الذي يزعم أن كل جملة سردية كتبها مؤرخ ما قابلة للمراجعة من قبل مؤرخ لاحق، وأن بعض التفسيرات التاريخية لا تمتلك بنية سردية. لم تتم الإشارة في هذه المناقشة إلى أن المؤرخين الكلاسيكيين أوصوا بالانتظار 30 عاما قبل الكتابة عن الأحداث، لأن بعض سلاسل الأحداث المهمة تستغرق وقتا لتكتمل من تلقاء نفسها. وهذا ما مكّن هؤلاء المؤرخين من معرفة مستقبل الأحداث الماضية. وبناء على هذه النظرة الكلاسيكية، لا يمكن التأريخ للحاضر والمستقبل إلا بعد مرور 30 عاما. كانت "فترة الانتظار" هذه مهمة أيضا لأنها سمحت بظهور وثائق مهمة. حتى وإن كانت الوثائق في الوقت الحاضر أصبحت متاحة بشكل أسرع بكثير، إلا أن هناك مشكلة في وصف الأحداث بشكل كامل وصحيح مثل حرب الثلاثين عامًا بينما لا تزال مستمرة.
لكن ريكور ينتقد رواية دانتو لفشلها في التمييز بين الجملة السردية، والنص السردي الذي يربط بين أحداث معينة. ثم يتطلع إلى عمل دبليو بي غيلي، "الفلسفة والفهم التاريخي"، لملء الفراغ الذي تركه حساب دانتو للجمل السردية. وتتمثل أطروحة غيلي في أن التفسيرات التاريخية ترتبط ارتباطا وثيقا بالشكل السردي الذي تندرج فيه. أي أن التفسير مستمد من بنية السرد، أي أنه مستمد من بنية السرد. ويذهب ريكور إلى أنه يجب التمييز بين اتباع قصة ما حتى نتيجتها وبين اتباع حجة حتى نتيجتها، من حيث أنه في حين أن الأولى يجب أن تكون مقبولة فحسب، فإن الثانية يجب أن تستوفي معايير الشمولية والضرورة، وأن تزودنا بنوع من التنبؤ. ثم يدعي ريكور أن نوع الذكاء المتضمن في هاتين الحالتين مختلف.
وبالتالي، يجب أن تكون السردية التاريخية مهيكلة للإجابة عن سؤال "لماذا؟" ويجب، نتيجة لذلك، أن تسمح للمبادئ بأن تعمل في مسار الأحداث التي هي موضوع السرد. كما رأينا، يرفض ريكور البنية الاسمية الاستنتاجية لصالح قدرة الجمهور على "متابعة" القصة. من الواضح أن هذا نشاط وصفي وليس تفسيري. يسمح البقاء على هذا المستوى الوصفي لريكور بالبحث عن تبرير عملي. إن فهم الأفعال التاريخية، حسب ريكور، إذن، هو أن "نمسك معا"، كأجزاء من كليات "ذات معنى"، النوايا التي تحفز الأفعال، والأفعال نفسها، ونتائجها كما تنعكس في السياقات الاجتماعية والثقافية.
ويحاجج ريكور بأن هذا الإمساك بعناصر المواقف التي حدث فيها "فعل ذو معنى" في التأريخ يتم من خلال "تكوينها" من خلال أداة "الحبكة". بالنسبة له، وخلافًا للعديد من المعلقين على السرد التاريخي، فإن "الحبكة" ليست مكونًا بنيويًا للقصص الخيالية أو الأسطورية وحدها، بل هي ضرورية للتمثيل التاريخي للأحداث أيضًا. وهكذا يقول ريكور: "كل سرد يجمع بين بعدين بنسب مختلفة، أحدهما زمني والآخر غير زمني. يمكن تسمية البعد الأول بالبعد العرضي الذي يميز القصة المصنوعة من الأحداث. والثاني هو البعد التكويني، والتي بموجبها تقوم الحبكة بتفسير الأحداث المبعثرة بشكل كلي ذي دلالة." لكن هذه "الحبكة" لا يفرضها المؤرخ على الأحداث، كما أنها ليست رمزًا مستمدًا من ذخيرة النماذج الأدبية ويستخدمها "براغماتيًا" لإضفاء شكل بلاغي معين على ما كان يمكن أن يكون مجرد مجموعة من الوقائع. إنها "الحبكة"، كما يقول، هي التي تبرز "تاريخية" الأحداث للأحداث. وهكذا، يكتب: "تضعنا الحبكة عند نقطة تقاطع الزمنية والسردية: لكي يكون الحدث تاريخيًا، يجب أن يكون أكثر من مجرد حدث فريد، حدث فريد. إنه يتلقى تعريفه من مساهمته في تطوير الحبكة."
وبناء عليه، فإن الحدث التاريخي تحديدا ليس حدثا يمكن إدراجه في "قصة" حيثما شاء الكاتب، بل هو بالأحرى نوع من الأحداث التي يمكن أن "تساهم" في تطوير حبكة. يبدو الأمر كما لو أن الحبكة كيان في طور التطور قبل وقوع أي حدث معين، وأي حدث لا يمكن أن يُمنح "تاريخية" إلا بالقدر الذي يمكن أن يظهر فيه أنه يساهم في هذه العملية.


خاتمة

قام بول ر يكور في الزمن والسرد بواحدة من أهم محاولات الفلسفة المعاصرة في التقاط الحدث ضمن رؤية تدرج السرد ضمن عمل المؤرخ وتقحم التاريخ في السرد الخيالي. يظهر هذا الحوار المتقاطع بين التأويلية عند ريكور وعلم السرد أن أهداف المجالين ليست واحدة. إن اهتمام ريكور بالسرد فلسفي بطبيعته، لأنه يرى فيه وساطة تمكننا من التفكير في كينونتنا في الزمن، وهويتنا (الشخصية والجماعية) وعلاقتنا بالآخرين. ومن وجهة نظره، فإن السرد قادر على تهيئة الزمن وتكوينه وإعادة تشكيله، والتوسط بين الزمن الذاتي والموضوعي. وبفضل تنويعاته التخييلية، يسمح لنا السرد الروائي باستكشاف عوالم ممكنة لم نكن لنختبرها لولا ذلك؛ فهو يشكل مختبرًا لنماذج وجودية متنوعة. كما أنها وسيلة لتحقيق فهم أفضل لأنفسنا وللآخرين. وم
Profile Image for Gerardo.
489 reviews30 followers
October 15, 2017
Ricoeur essaie de rétablir l’importance du rapport entre récit et histoire, en commençant cette trilogie sur le temps et la narration.
Mais, avant de faire une reconnaissance parmi les différentes réflexions théorisées par les historiens sur le temps, il analyse les idées de Saint Augustin et Aristote sur le temps même.
Chez Saint Augustin, il y a trois sortes de présent : le présent du passé (mémoire), le présent du présent (attention) et le présent du futur (attente). En plus, la perception du temps nait du rapport entre l’âme humaine et le reste du monde : le présent du passé est caractérisé par des sentiments de nostalgie, de regret de mal-être pour le temps perdu, lorsque le futur est ressenti parce qu’on se voit ou souhaite quelque chose, donc il y a une projection vers ce qui peut potentiellement se produire. Bref, le temps n’est pas une chose objective, mais il dépende de l’être humain et de sa capacité d’éprouver les émotions. Le temps est perçu par le biais de la discordance entre nos émotions et le monde autour de nous-même.
Chez Aristote, surtout en lisant sa Poétique, la perception de l’écoulement du temps est, au contraire, une question d’harmonie. Les différentes situations de l’histoire sont liées entre elles par de rapports logiques ou causaux qui permettent de les considérer comme un seul et unique récit. De plus, Aristote considère plus importante l’action de l’homme, c’est pour ça que l’intrigue, selon lui, dérive de l’interaction entre les personnes, plus que de leur volonté ou désir. Mais, l’intrigue n’est pas seulement liée à la concordance, parce qu’il serait plus juste de concordance discordante : en effet, la bonne intrigue est caractérisé par les retournements de la fortune, par les « coups de théâtre » qui changent la régularité des actions.
Plus loin, Ricoeur explique sa théorie des trois mimesis : la première est la pre-compréhension de l’action en général par le spectateur, laquelle permettra de suivre l’intrigue de la narration. La deuxième mimesis est le « comme si », c’est-à-dire la construction d’une action qui pourrait être possible dans le monde inventé par l’auteur. Enfin, il y a la troisième mimesis : c’est la jonction entre le monde du texte et celui du lecteur. Elle se réalise avec l’interprétation : soit directement, comme dans le cas de l’acteur, soit indirectement, comme dans tous les cas où on fait une critique de l’œuvre narrative.
La deuxième partie du texte est moins théorique : là Ricoeur montre les visions sur l’histoire des différentes écoles d’historiens. Il y a qui ceux qui n’accepte pas de considérer l’histoire comme une matière narrative : en effet, leur but est d’analyser la longue durée et de connecter plusieurs facteurs entre eux : l’économie, la politique, la géographie, l’anthropologie, etc. Donc il n’y a pas des personnages, mais des structures qui ont besoin d’outils de la statistique ou des science sociales pour être comprises : c’est l’échec de l’histoire comme texte narratif. En revanche, il y a une autre façon de construire la pensée historique : en considérant les groupes ou les structures humaines comme des personnages, parce que, d’un point de vue grammatical, chaque chose est le « personnage » du propre verbe. En outre, cette vision reprend le concept de retournement : en effet, l’événement historique est le moment où un changement arrive, en exprimant une nouvelle façon de l’action humaine ou sociale. C’est pour ça qu’on peut parler d’intentionalité historique : la reconstruction des événements devient une recherche des causes éventuelles, afin de rétablir les liens logiques entre les choses. Possibilité qui arrive seulement après un certain temps, parce qu’elle nécessite un regarde rétrospectif pour comprendre si les différentes intentions ses sont réalisées, surtout comment ils l’ont fait, où et quand. Mais, peut-être que la chose la plus importante est de voir si les intentions ont été poursuivies de façon volontaire ou si elles ont été trahies par les étroits intérêts humains.
Profile Image for Rafael Sales.
119 reviews
February 1, 2025
Como textos refletem a nossa realidade?

Para o brilhante pensamento de Ricœur não é apenas uma questão de ler, mas uma questão de ser e participar do tempo. O texto e a narrativa se entrelaçam na construção da tríade do presente. O texto captura o presente que se tornou memória da expectativa.

Nesse primeiro volume a obra nos introduz aos conceitos de tempo e narrativa. E que pensamento complexo, um diálogo constante com Agostinho (teoria do tempo) e com Aristóteles (teoria da intriga) sobre o eu no espaço e no tempo.
Profile Image for Federico Julian.
63 reviews2 followers
June 27, 2021
Un buen texto para entrar en la.propuesta de Ricouer, además de conocer los principales argumentos de las escuelas historiograficas inglesa y francesa del siglo XX.
Profile Image for Alex Lee.
953 reviews140 followers
September 17, 2015
While a brilliant work, I found the layout of his work troubling. Ricoeur is definitely able to tease out minute difference between ideas, explicate authors who may not speak directly to one another, and relate them to the larger thesis as a whole. But I found his structure to be troubling as the work is split into two sections, which seem only related via the concepts of time and narrative... (even if this is a multiple volume work, he should outline a better road map.)

Really, these two concepts do not coexist at the same level. When he first starts, Ricoeur seems to be willing to just talk about time and narrative as general ideas. His use of Aristotle and Augustine were quite inspired. Like a radio, he tuned to the concept of narrative so as to highlight how time was used as an excuse to connect disparate things. His citing of narrative and metaphor as methods to justify understanding (the function of connecting two different things) was remarkable. From that point on, he could have spoke at length about anything he liked; after all what analysis, discursive or philosophy was not made to achieve understanding? But then, he turned to history as narrative.

History was an interesting maneuver as that field encompasses both time and narrative. Like his examination in the first part, he is able to use narrative as a high level organizational filter to scrub history so as to show how history is less about time than it is about narrative organization. I actually don't have much to add, except that chapter 5 felt like the weakest part of the book. At all times Ricoeur's analytical ability, and the range of his study was astounding and a little overwhelming. Still, at parts, he seems to meander, seems draw conclusions that feel a unclear as far as where he wants to go. This could be an issue with how he draws his analysis...often what he says and who he is quoting feels muddled. I am not complaining that I wanted less material. I don't mind that he rag picks among different thinkers to support what he wants to say or that he mixes them together. I would have liked a little more structure to highlight what he wants us to take away.

As it is, the conclusion of second part didn't add back to the first. He really only talks about history and time at the end of his conclusion, instead of wrapping back to Augustine and Aristotle. Perhaps this conclusion was meant to only be a conclusion for second part, not for the entire work.

At all points though, Ricoeur is eager to show us how narrative (and history) are forms of creating knowledge. We use time as an excuse to order objects of narrative (be it cultural, historical, social or otherwise). These different objects of narratives are fields of discourse that we use to ordain a master order to achieve unity in a concept, for example, the history of the Mediterranean or the history of Victorian England. The construction of these high level unities require the meshing of first and second order objects, which attain a dual status; their gap between what we see them and how they belonged to a time and place we have no access to, except through indirect semiotic objects. Their connection and quasi-status as objects was weaved through what Ricoeur calls historic intentionality... this intentionality not only doubles the objects in study they also create the supra-object of study, a unity whose grasp we take to be synonymous with understanding.

I think Ricoeur's greater thesis seeks to explicate the what human understanding is, and so an analysis of history as narrative still lacks some higher level grasp on what history is as a totality as he also in the first part, is mired in the mechanics of emplotment and how the concept of time is the ground we use to bind temporal objects as greater unities (like narrative that we call justice). Beyond the immanent mechanisms of how these parts are ordered, how they work aesthetically, Ricoeur does not speak too much about the power of narrative or understanding... for example the role of history in greater society. We see that history is one kind of narrative that links other narratives through causal singular imputation rather than generic law (as with physics), but are there other orders that are not narrative? Is all understanding narrative? I think Ricoeur says yes. But he doesn't go in this direction yet; he's still talking about the narrative immanence, using the concept of narrative to demonstrate its essentiality in constructing temporal unity. Perhaps he will cover this along with other kinds of narratives in his second volume.
24 reviews
May 9, 2024
يتناول بول ريكور علاقة الكتابة التاريخية، والخيال السردي بالعمليات الإدراكية المكوّنة لفهمنا السردي وقدرتنا على متابعة قصة، أي العلاقة بين الزمن والسرد، حيث يختص الجزء الأول من الكتاب بدراسة خصائص الخطاب السردي بعرض مقدمتين تاريخيتن عن التناقد بين الزمانية في اعترافات القديس أوغسطين والسردية في فن الشعر لأرسطو، والتي يقترح على أثرهما نموذج اسماه " محاكاة ٢ " ، ويختص الجزء الثاني لدراسة الكتابة التاريخية وفلسفة التاريخ، وقدرتنا على متابعة قصة وعملية التأريخ، وتنوع مناهج كتابة التاريخ في مدرسة الحوليات الفرنسية والوضعية المنطقية ثم الى اطروحة القانون الشامل ونظريات التاريخ القصدية.


يقارب ريكور علاقة السرد بالزمن من خلال نظرية أوغسطين، نظرية انتشار النفس في حاضر ثلاثي الأطراف، التي تبدأ من سؤال انطولوجي ما الزمن وكيف نقيسه. يبين أن التأليف يعني الثقة بالذاكرة، حيث يكون السرد هو الذاكرة، وفعل المحاكاة في السرد هو الحبكة، وهي ما تعيد تصوير التجربة الزمانية، حيث العالم الذي يبنيه أي عمل سردي هو" عالم زماني." فعملية التأليف تعني الاعتماد على سلبية الصورة الانطباعية ( الذاكرة ) والاستباقية ( المستقبل ) وعملية قراءة الماضي ما تجعله وتحيله (حاضر ) وبذلك يتواجد حاضر الأشياء الماضية، وحاضر الاشياء الحاضرة، وحاضر الاشياء المستقبلية. فيدرَك الحاضر ثلاثي الاطراف بوصفه انتشارا للنفس، التي تقع بين التوترات الثلاث، وان ما ينتشر، ( من المستقبل، ينقضي من الحاضر، يتجه الى الماضي) يكمن في العقل يمكن قياسه بقدر ما يبقى الانطباع بعد انقضاء الاشياء.

ثم يعرض مفهوم الأبديّة عند اوغسطين مقابل الحاضر ثلاثي الأطراف، ليبين أهمية "الزمانية الإنسانية" في العمل السردي، إذ تميل نظرية السرد الحديثة وكتابة التاريخ وفلسفة التاريخ الى نزع الزمانية عن السرد. المقصود بالزمانية الانسانية في حاضر ثلاثي الاطراف هو انها تمنح فعالية الانتشار مقابل سلبية الصور الانطباعية والعلامية(الذاكرة والتوقع)، اما في الأبدية التي تمثل السكون الذي لا شيء فيه يتحرك ( أي حاضر لا ماضي له ولا مستقبل ) فهي ذروة السلبية ، التي تنزع فعالية السرد، لأنها تمثيل لما هو غير زمني، وان فعل متابعة قراءة نص هو انتشار وتمدد وقصد في الزمن بأطرافه الثلاثة. وهنا أعطى ريكور نموذج كتابة قصيدة لأوغسطين ليدلل على أن الانتشار يكمن في فعل الانهماك ( يلتهم الحاضر ) ، في ( القراءة والكتابة) في النقلة الفعالة لما كان مستقبلا ( فكرة كتابة قصيدة ) باتجاه ما يصير ماضيا ( كتابة جملة من القصيدة ) فالحاضر هو عقل الانسان اليقظ الذي يحيل المستقبل الى ماضي، فلا مجال اذن لحاضر أبدي منعزل داخل السرد وبالطبع يمكن احالة ما يصح على القصيدة، الى حياة الانسان بأكملها، والى تاريخ الانسانية كامله.

ثم ينتقل الى فن الشعر لأرسطو الذي يحتوي على مفهوم شمولي واحد "مفهوم المحاكاة" وهو التمثيل عبر اللغة عن طريق تنظيم الأحداث، والمحاكاة ليست استنساخ من جوهر بل هي عملية لترتيب الأفعال في نسق عن طريق الحبك. عند ريكور تمثل الحبكة الحل الشعري لمفارقة الزمن عند القديس أوغسطين، لأنها تمثل تنظيما للأحداث التي تؤكد على التوافق، وسمات هذا التوافق ( الاكتمال والكلية والطول المناسب ) فالتأليف الشعري يتسم بفكرة الكل ( أي وجود بداية ونهاية ووسط ) وهذة الفكرة تشير الى محور التعاقب الزمني، كمنطقة التحوّل والانقلاب في النص كانقلاب الحظ من السعادة الى الشقاء، وتلك الصيرورة تستغرق زمنًا، وبالمثل على الطول الذي يسمح للبطل بأن يتغير حاله خلال الاحداث، إن التحوّل حتما يستهلك الزمن، الذي هو داخلي وخاص بعالم النص، كما أن الحبكة تهتم باستخراج العموم من المفرض، الضروري من المتتالي، فإدراك رابطة سببية في الحبك هو نوع من التعميم، أي البحث عن النموذج والكلية، وهكذا ينشأ التوافق كسمة مميزة وضمنية للحبكة، على الرغم ان الحبكة عند ارسطو لا تهتم بالصفة الزمنية للتنظيم.

ولهذا يضع ريكور مفهوم المحاكاة - الحبك بين قوسين بالمعنى الفينومينولوجي، وفيه يقترح تطور جديد لنظرية المحاكاة. يبدأ بعرض لسمات المحكاة عند أرسطو، والتي تكون فيها الروابط الداخلية للحبكة منطقية وليست زمانية، منطقية بمعنى تضفي تجربة التعلم على القارىء، استخلاص العبر، بفلسفتها الخاصة ، لما لها من طابع ملحمي، فالشعر أكثر عمومية من التاريخ الذي يعبر عن الوقائع المتعينة التي كانت، بينما الشعر يميل الى التعبير عن كلية الأشياء التي يمكن أن تكون، والتي هي سمة جوهرية من سمات المحاكاة، التي تتجه نحو تماسك الحبكة أكثر مما تتجه نحو القصة الجزئية. ومن هنا أيضًا تأتي الحبكة في المأساة أو الملحمة"بالتطهير"، عن طريق التحوّل، والتعرف والمعاناة ما يسمى ( بالتنافر الضمني ) وباختصار يشير هذا المفهوم الى معيار الخاصية المأساوية في تغير الحظ من السعادة الى الشقاء، وهو المثير للشفقة والخوف لنا كقراء، فيحدث التأليف في جعل التنافر كأنه توافق، كأن مثلا يعاقب البطل على خطأ لم يرتكبه، ويقترن به سوء الحظ، مما يرفع النص لأقصى درجات التوتر حيث تكون المعاناة هي القرين الملازم لأنماط التحوّل، وتأتي فكرة التطهير في جوهر نظرية المحاكاة، إذ أن تأليف الحبكة هو نفسه الذي يُطهِّر الانفعالات، بمعنى انه داخل النص، يتم تمثيل الاحداث المثيرة للشفقة والخوف، وتحويل انفعالات الألم المصاحبه لهما الى متعة للقارىء من خلال معقولية التوافق المتنافر.

وبذلك ينتهي الجزء الأول من الكتاب لينتقل ريكور الى منحى آخر من البحث، والذي كان بالنسبة لي اقل تماسكا بالمقارنة بالجزء الاول ، وبالرغم من تناول مقاربات عديدة تربط بين الجزأين الا انني لم أجد الاطروحة نجحت في ذلك بشكل مباشر، فبدا الجزء الثاني دراسة مستقلة في ذاتها، تؤكد على محاور الجزء الاول الذي ايضا نتائجة ضرورية للجزء الثاني لكن يمكن في رأيي تجاوزها، لانها لم تأخذ حجما كبيرا من العرض، الذي بدأ بإعادة رسم ملامح العلاقة بين التاريخ والسرد، حيث عقد مقارنة بين تيارين فكريين في كتابة التاريخ مدرسة الحوليات الفرنسية والوضعية المنطقية ، حيث يشترك الأثنان برفض فلسفة التاريخ والطبيعة السردية المكونة له ويختلفان في ان مدرسة الحوليات الفرنسية تعتبر الفرد في التاريخ ليس الفاعل بل الواقعة والحادثة الاجتماعية الكلية ، عكس مدرسة الوضعية المنطقية التي تنتهج قطيعة معرفية بين التفسير التاريخي والفهم السردي في المطلق، ومن هنا نشأ أفول السرد، وانتقل لعرضا تفصيليا طويلا لنموذج القانون الشامل في الفلسفة التحليلة والذي كان دوجمائيا ولا يستحق اطالة الدراسة بالنسبة لي، على الرغم من اهميته ، فقدم ريكور نقدًا للقانون الشامل التي من المفترض ان تقوم على احالة الحدث التاريخي تحت فئة مفهوم عام يشمل كل الاحداث ومن مقدمتين ممكن استنتاج حدوث حادثة الاول تصف احداثها والثانية النتيجة وبذلك فانها تقدم" فرضية كلية " لو تم التحقق منها تسمى "قانونا"، ويحاجج ان التاريخ لم يتطور الى علم كامل لان القضايا التي يتحقق منها " تعميمية " وتفتقر الى الاثبات التجريبي، يصلح نموذج القانون الشامل على مستوى التأويل ولكنه يضعف على مستوى التفسير، وبهذا ينشأ أفول الفهم في التاريخ، ثم ينتقل بعد ذلك الى دفاعات عن السرد حيث يعرض نظريات التاريخ ونظريات الفعل، والعلاقة بين التفسير القصدي للتاريخ الذي يقدم الوصف والغائي الذي يفعل استلادلا عمليا، ثم انتقل الى قدرتنا على متابعة قصة وكيف يكتب التاريخ، وعن العلاقة بين القطيعة الابستمولوجية بين المعرفة التاريخية وقدرتنا على متابعة قصة.

يطرح الكتاب العديد من الاسئلة والقضايا الفلسفية بجانب الاطروحة الرئيسية، ويستعين بالعديد من الفلاسفة من فلسفة التاريخ عند هيجل ، ديمومة برجسون، فينمولوجية هوسرل ، وجودية هايدجر ، التحليل النفسي لفرويد ، ومبدا الحكم عند كانط ، فيدعو الى التفكير في التاريخ من نواحي مغايرة لما يعرف في الحس العام او لما تقتصر عليه مدرسة بعينها او مؤرخ بعينه ، فالتاريخ بوصفه حارس الماضي الانساني، يفتح أسئلة سردية، فكرية، اخلاقية ، وروحيه، تقربه من العلم من ناحية ، ومن القصة من ناحية أخرى، تمنحه الثقة الكاملة ، او تشكك في مصداقيته ، فلبلوغ الحقيقة في التاريخ لابد من فهم العناصر التي تقوم عليها الكتابة التاريخية والقصصية وعقلية المؤرخ وفهمه ومنهجه ، أي العمليات الإدراكية المصاحبة لفعل كتابة التاريخ ولفعل قراءته واعادة صياغته، ولمصادر ونوعيه وشكل التوثيق التاريخي، ولعلاقة الزمن وتضافره مع ما يعنيه ان نقرأ وثاىق من الماضي ودلالتها الفكرية والنفسية ، وما يعنيه عمل سردي زماني، عن وجودية المعنى خلف الفناء والخلود والتاريخ بوصفه تراث العالم السردي، والرؤية التاريخية لتناول المدارس الفكرية لهذة الأسئلة وأكثر بكثير مما يجعل هذا الجهد البحثي ثريًا للغاية ومهما للاحاطة برؤية شاملة وجزئية على عدة مستويات، لكنه لا يفي بالكامل بتوضيح نتائج الاطروحة الرئيسية وهو يعتمد بشكل كبير على الاجزاء التالية لهذا الجزء، في السرد القصصي والزمن المروي.
Profile Image for Daniel.
15 reviews13 followers
August 24, 2012
Wonderful, if occasionally problematic, reconfiguration of the central tenets of Aristotle's Poetics. Examines narrative (muthos) as a lived solution to the aporias of existential time. The highlight is the chapter on the threefold mimesis - sheer genius.
Profile Image for Dougald.
118 reviews15 followers
August 2, 2013
More biblical scholars need to read this. Of course, by read I mean understand.
9 reviews
June 2, 2025


I've read the first three chapters of Time and Narrative, Volume 1 and already find Ricœur’s project intellectually rich and ambitious. He brings together Augustine’s phenomenological reflections on time (distentio animi) and Aristotle’s poetics of plot, framing a profound philosophical inquiry: how narrative mediates our understanding of temporal experience. While some sections are dense especially his engagement with Husserl and Heidegger, the clarity of Ricœur’s intent slowly emerges. His idea that narrative is a response to the aporia of time is compelling. For readers interested in philosophy, hermeneutics, or literary theory, this is a demanding but rewarding read.


Profile Image for Humphrey.
650 reviews24 followers
May 29, 2020
Ricoeur's organization can be frustrating (between summarizing others' arguments and stating what he will cover in future chapters/parts/volumes, it can be easy to lose what *Ricoeur* is doing *currently*). But if you're willing to be a bit patient and remind yourself of what he said he would be arguing, this volume is both largely compelling and highly useful in its generous enveloping of other writers.
Profile Image for moi, k.y.a..
2,055 reviews373 followers
May 21, 2024
yeşil kapaklı baskısından okudum.
şahane biʼ çeviri çalışması olmuş öncelikle. türkçesi için yapılan değişiklikler, başlıklandırmalar vs çok yerinde olmuştu.
felsefi bağlamda çok karmaşık biʼ konu zaman kavramı. bunun biʼ de edebi metinsel boyutlarda kavramak meselesi var. eser bu süreci aydınlatma noktasında güzel biʼ yol gösterici
2 reviews1 follower
May 28, 2020
Profound book that attempts to assess the differences in various models of history, eventually concluding that history is essentially narrative in character. The reason I gave it 4 stars instead of 5 is its readability.
Profile Image for Milo Galiano.
110 reviews17 followers
May 14, 2023
Me lo he terminado hoy leyendo para investigar (es decir, sesgado en busca de confirmación o para comprender conceptos concretos). No es el mejor, pero la tesis de la triple mimesis es buena desde luego.
Profile Image for Ximena Martinez Rosas.
27 reviews
June 1, 2023
Me gustó bastante el libro y la estructura que tiene. Sin embargo, hace más una comparativa narrador/historiador. Por lo que converge el lado de letras como historia.
Pero para hacer un análisis narratologico no lo usaría de primera opción
Profile Image for Mervat.
61 reviews8 followers
August 28, 2020
ما قدرتش اقرأ الفصول كلها، لأنى توقعت إن هلقى ــ مثلًا ــ خطوط عريضة عن السرد ونماذج اقدر امشى عليها، بس للأسف مجرد جدل عن علمية التاريخ قُتل بحثًا وقريته كتير قبل كده.. بس ده ما يمنعش إنى استفادت شوية يعنى!..
Profile Image for Carl.
197 reviews54 followers
Currently reading
July 9, 2007
I read a significant portion of this book for my literary history seminar with Mark Sandberg back in 2005 (Fall, I think?), and loved it at the same time that I had a hell of a time understanding it. The first two chapters take first Augustine's meditation on Time from a more ontological perspective and then Aristotle's theory of narrative from his Poetics, neither of which I was very familiar with, and then binds them together into a thesis human temporal and "narratological" ontology. I've since been able to read Augustine's Confessions, which helped with the first part, and plan on getting to Aristotle's Poetics (and maybe his Rhetoric) and then making my way through all of Ricoeur's Time and Narrative Trilogy. It looks impressive-- I'm tempted to say it is Ricoeur's crowning achievement, but considering how little I know about Ricoeur so far, this is probably my enthusiasm getting the better of me.
As I was reading this in the context of a course on the possibility of and strategies for writing literary history, the main point I took from it at the time was that, while historical narrative is indeed always complicit in some way in the oversimplification of the "real" events of the world (meaning that narrative causality is problematic and cannot plausibly cover all the factors involved in the real world), history is itself always part of human narrative reality, humans being inherently narrative beings in our existence as temporal creatures. Indeed, an "event" is itself always a human construction, an attribution of narrative meaning by which actions are recognized and understood. There is much more to it, but hopefully I haven't totally mangled Ricoeur's point.
Profile Image for Michael.
264 reviews52 followers
October 4, 2016
A five for content, and a three and a half for style. This is an extremely dense study, but Ricoeur's arguments are forceful and convincing. Part I brilliantly links Augustine's theory of time to Aristotle's theory of plot. Part II demonstrates that all history writing is narrative, even when it is written in a thematic rather than narrative style. It can be difficult to appreciate Ricoeur's own theories at times, because he spends most of the book analysing other philosopher's ideas. There is no doubt that his writerly style is also a bit arcane. But his arguments, once grasped, are persuasive. I'm looking forward to Volumes 2 and 3.
Profile Image for Manuel Correa.
Author 12 books56 followers
May 31, 2017
Lectura obligada para entender la hermenéutica histórica y, particularmente, aspectos hermenéuticos de la teoría literaria. Se volvió en mi segundo libro de cabecera al escribir mi tesis de licenciatura (que pone en perspectiva la poética de José Lezama Lima, la hermenéutica y la fenomenología).

El análisis de la Poética de Aristóteles que hace Ricoeur en este libro es sistemático sin ser tedioso y, al mismo tiempo, lleva de la mano al lector de forma ejemplar.
Displaying 1 - 30 of 34 reviews

Can't find what you're looking for?

Get help and learn more about the design.