Jump to ratings and reviews
Rate this book

شب هزار و یکم

Rate this book
‫شب هزارویکُم کتابی است با سه نمایشنامهٔ تک‌پرده‌ایِ هم‌نامِ پی‌درپی، یا سه پرده از یک نمایش بلند، از بهرام بیضایی.
‫در نمایشِ نخست، نمونه‌ی پیشین و گمشدهٔ افسانه‌ی ضحاک (اژدهاک) بازسازی شده است؛ داستانِ گفته‌نشده‌ی شاه ضحاک و همسرانش شهرناز و ارنواز؛ که نویسنده فکر می‌کند سرچشمه‌ی اصلی داستان پایه‌ای و بنیادین کتاب نابود شدهٔ هزار افسان است. نمایش دوم داستانِ گفته نشده‌ی مترجم گمنامی است که هزارافسان را از پارسی به عربی برگرداند و نام آن الف لیله و لیله کرد؛ کتابی که قرن‌ها بعد در بازگرداندنِ دوباره به پارسی، نامِ هزارویک شب گرفت. و نمایش سوم نیز که زمانش به روزگار ما نزدیک‌تر است، داستان گفته نشده‌ی سرانجامِ زنی است که هزارویک شب را خوانده‌است.

110 pages, Paperback

First published April 1, 2003

41 people are currently reading
1044 people want to read

About the author

بهرام بیضائی

70 books10 followers
بهرام بیضایی: مروری بر زندگی و آثار یک اسطوره زنده

بهرام بیضایی، نویسنده، کارگردان، پژوهشگر و اسطوره‌شناس برجسته ایرانی، در ۵ دی ۱۳۱۷ در تهران چشم به جهان گشود. او به عنوان یکی از پیشگامان موج نوی سینما و تئاتر ایران و از تأثیرگذارترین چهره‌های فرهنگی معاصر شناخته می‌شود که با خلق آثاری عمیق و چندلایه، نقشی بی‌بدیل در غنای هنر و اندیشه ایرانی ایفا کرده است.


آغاز راه و شکل‌گیری اندیشه

بیضایی در خانواده‌ای اهل فرهنگ و ادب در تهران زاده شد. پدرش، ذکایی بیضایی، شاعر بود و این پیشینه، او را از همان ابتدا با ادبیات و هنر مأنوس کرد. علاقه‌ی وافر او به سینما و نمایش از دوران نوجوانی آغاز شد و همین علاقه او را به سمت پژوهش‌های گسترده در تاریخ نمایش ایران و جهان سوق داد. بیضایی تحصیلات خود را در رشته ادبیات فارسی در دانشگاه تهران آغاز کرد، اما آن را ناتمام گذاشت تا به صورت مستقل به تحقیق و آفرینش هنری بپردازد.


حاصل پژوهش‌های ژرف او در همان دوران جوانی، کتاب مرجع و ماندگار "نمایش در ایران" بود که به عنوان یکی از مهم‌ترین منابع در زمینه تاریخ نمایش ایرانی شناخته می‌شود و تسلط عمیق او بر ریشه‌های فرهنگی و نمایشی ایران را به نمایش می‌گذارد.


کارنامه هنری: از صحنه تئاتر تا پرده سینما

فعالیت‌های هنری بیضایی در دو حوزه اصلی تئاتر و سینما متمرکز است، هرچند قلم او در قالب فیلمنامه، نمایشنامه، پژوهش و داستان‌نویسی نیز آثاری درخشان خلق کرده است.


در عرصه تئاتر، بیضایی با نگارش نمایشنامه‌هایی چون "پهلوان اکبر می‌میرد"، "مرگ یزدگرد"، "چهار صندوق" و "افرا، یا روز می‌گذرد"، جانی تازه به تئاتر ایران بخشید. آثار نمایشی او با بهره‌گیری هوشمندانه از اساطیر، تاریخ و فرم‌های نمایش ایرانی (همچون تعزیه و نقالی) و ترکیب آن با تکنیک‌های مدرن تئاتری، به کاوش در مفاهیمی چون هویت، تاریخ، زن، مرگ و حقیقت می‌پردازند. زبان فاخر، ساختار پیچیده و شخصیت‌پردازی عمیق از ویژگی‌های بارز نمایشنامه‌های اوست.


در حوزه سینما، بیضایی کار خود را با ساخت فیلم کوتاه "عمو سیبیلو" در سال ۱۳۴۹ آغاز کرد و با اولین فیلم بلندش، "رگبار" (۱۳۵۱)، نام خود را به عنوان یک فیلمساز صاحب‌سبک و اندیشمند مطرح کرد. "رگبار" با نگاهی دقیق و شاعرانه به تحولات اجتماعی و تقابل سنت و مدرنیته، آغازگر مسیری بود که با شاهکارهایی چون "باشو، غریبه کوچک" (۱۳۶۴)، "شاید وقتی دیگر" (۱۳۶۶) و "مساف" (۱۳۷۰) ادامه یافت.


فیلم "مرگ یزدگرد" (۱۳۶۰)، که اقتباسی از نمایشنامه خود او بود، نقطه عطفی در کارنامه سینمایی او و سینمای ایران به شمار می‌رود. این فیلم با ساختاری مبتنی بر روایت‌های متناقض و تمرکز بر مفهوم نسبیت حقیقت، نمونه‌ای درخشان از سینمای فلسفی و تاریخ‌نگر است. "سگ‌کشی (۱۳۷۹) نیز پس از سال‌ها دوری از فیلمسازی، بازگشتی قدرتمندانه برای او بود که با استقبال منتقدان و تماشاگران روبرو شد.


سبک و مضامین کلیدی

آثار بیضایی، چه در سینما و چه در تئاتر، از ویژگی‌های منحصر به فردی برخوردارند:


زبان و دیالوگ: استفاده از زبانی فاخر، ادیبانه و در عین حال دقیق و حساب‌شده که به آثار او عمقی چندبعدی می‌بخشد.
اسطوره و تاریخ: بهره‌گیری از اساطیر ایرانی و بازخوانی رویدادهای تاریخی برای طرح مسائل جهان معاصر.
هویت زنانه: توجه ویژه به شخصیت زن و جایگاه او در تاریخ و اجتماع. زنان در آثار بیضایی اغلب شخصیت‌هایی قدرتمند، کنش‌گر و پیچیده هستند.
ساختار روایی: استفاده از ساختارهای روایی غیرخطی، روایت‌های تودرتو و شکستن مرز میان واقعیت و خیال.
پژوهش و دقت: تمامی آثار او بر پایه تحقیقات گسترده و دقیق در زمینه‌های تاریخی، اسطوره‌شناسی و فرهنگی بنا شده‌اند.


مهاجرت و تداوم فعالیت

بهرام بیضایی در سال ۱۳۸۹ به دعوت دانشگاه استنفورد به ایالات متحده آمریکا مهاجرت کرد و به عنوان استاد مدعو در این دانشگاه به تدریس و پژوهش در زمینه ادبیات و هنرهای نمایشی ایران پرداخت. او در طول اقامت خود در آمریکا نیز از فعالیت هنری باز نایستاد و چندین نمایشنامه از جمله "طرب‌نامه" و "چهارراه" را با حضور بازیگران ایرانی در کالیفرنیا به روی صحنه برد و کارگاه‌های آموزشی متعددی برگزار کرد.


بهرام بیضایی، با بیش از نیم قرن فعالیت هنری و پژوهشی، نه تنها به عنوان یک هنرمند بزرگ، بلکه به مثابه یک اندیشمند و روشنفکر تأثیرگذار، جایگاهی رفیع در تاریخ فرهنگ و هنر ایران دارد. آثار او گنجینه‌ای گران‌بها از درام، شعر و اندیشه

Ratings & Reviews

What do you think?
Rate this book

Friends & Following

Create a free account to discover what your friends think of this book!

Community Reviews

5 stars
363 (45%)
4 stars
272 (33%)
3 stars
127 (15%)
2 stars
32 (3%)
1 star
8 (<1%)
Displaying 1 - 30 of 97 reviews
Profile Image for ZaRi.
2,316 reviews865 followers
Read
April 7, 2016
میرخان: شاید هم مکر زنان؟
روشنک: خرد تا به زنان برسد نامش مکر می‌شود! نه؟ و مکر تا به مردان برسد نام عقل‌ می‌گیرد!
میرخان: قصه‌هایی هم هست درباره‌ی زنان بدکاره!
روشنک:که نتیجه‌ی مردان بدکارند...!

Profile Image for Dream.M.
961 reviews571 followers
April 3, 2024
شاید اینقدر که بیضایی به زنها ایمان داره خودشون نداشته باشند.
Profile Image for Salamon.
138 reviews70 followers
April 3, 2023
چی بگم که در وصف نیاید.
خط‌به‌خط و گوشه‌به‌گوشه ظرافت و خِرَد؛
اشک و آه جگرسوز در تلاقی عقل و احساس.

بهرامِ قصه‌گو از حکایت دختران جمشید به شهزاد قصه‌گو پلی می‌زند به درازای عقل کهن این مرز و بوم. این عقل و خرد کهن، زیر ضربان شلّاق و داغ و درفش بی‌امان همچنان خرد است. تمام دیوان خونخوار و سیری‌ناپذیر و شهوت‌پرست و متجاوزِ اهریمن ذره‌ای به بارگاه خرد راه ندارند، حتی اگر تمام خاک زمین را به توبره کشند. و صدای ضعیف پیروانِ اندکِ این کیشِ آزادگان به زمزمه وعده می‌دهد گذر از تاریکی را و بازگشت خورشیدِ و خرد و فرزانگی به آسمان را هر چند در افقی بسیار دور.
اما غم بزرگ همچنان این است:

"و آیا پرنده‌ای که در زمستان جان خواهد داد، می‌تواند چشم‌هایش را ببندد و بهاری را که هرگز نخواهد دید خیال کند؟..."
منبع نامعلوم


بریده‌هایی از کتاب

________________________________________________________________


نمایشنامه‌‌ی شب هزارویکُم/ ۲

"عجمی [پورِ فرُّخان]:
[توانَش از کف رفته] تو این شهرزاد کم مگیر؛ که شنیدم از دانای باستان پدرم مزدکِ بهداد که گفت این نیست مگر صورتی از دختر خدا ناهید در زمین، که برای هدایت سلطان آمد؛ و دلیل وی است بر خرد و عدل! و آیا چنین نیست شهرنازِ جم، که وِی را پدر، داورِ جهان تاریکی است؟
[ماهَک ...]
ماهَک [میرِعسس]:
با همه‌ی شئامت و لئامت حقیقتی گفتی و عجبا! هِه‌هِه – مشعوفم کردی به این همه اعتراف هول‌آور! بَدَل به یقین شد شکّ اهل دارالکتاب در تخلیط این عجمیّات در سنّت خدا، تا دین بر اهل‌النّاس مشتبه کنی!
خورزادِ نیکرُخ [محتسب]:
آیا زن، خدایی است که جهل رجال از آسمان به زمین می‌کِشدَش؟ اینست عقل جمهور عجم؟"

"عجمی [پورِ فرُّخان]:
اگر در رنجید از آزاده‌زنی، و این‌که چرا چنین خرد آورد، و اگر رضایت شما اینست که شهرزاد انکار کنم، آری می‌کنم اکنون که جانم در گرو است! [خورزاد و ماهَک جا می‌خورند] — آری به خدا که اگر زنی اینهمه داستان گفت، از آن است که دو مرد یاری‌اش کردند! به اوّل آن سلطان قِتال‌پیشه، که وِی را به فکر حکایت ساختن انداخت به قصد تأخیر افکندن در مرگ خویش."

"ماهَک [میرِعسس]:
پس آن دو صبیحه‌ی ملیحه را که وبالِ گردن تواند به اینجا بخوان. شاید همشیره و همسر تو ما دو جلّاد را مهربان کنند به شهد و نمک خود؛ که از ایشان وصف‌ها شنیده‌ام!
عجمی [پورِ فرُّخان]:
همسر و همشیره‌ی من دو سروِ آزاده‌اند! نفرین بر کسی که بر ایشان زور بَرَد!
ماهَک [میرِعسس]:
آزاده — به چه معنا؟ حُرّه و حُرّیه؟
خورزاد [محتسب]:
دارالحکومه جهت حُرّه و حُرّیه لغتی دیگر وضع کرده‌اند: فاحشه و فاجره. فهمیدی؟
ماهَک [میرِعسس]:
آیا تکلیف نیست که این دو جاریه‌ی جمیله را کفالت و تمشیّت کنیم؟ آزادگان حقیقی مقیّدند!
عجمی [پورِ فرُّخان]:
در این جهان چرا باید زیست، آن‌گاه که قلم، دستی را حرمت نمی‌نهد که به وِی حرمت داد!"


نمایشنامه‌ی شب هزارویکُم/ ۳

"روشنَک: کدام قصّه را خوش داری بشنوی؟ قصّه‌های بازرگانان؟ قصّه‌های جانوران؟ قصّه‌های عشاق؟ قصّه‌های جنّ و پری؟
میرخان: شاید هم مکرِ زنان!
روشنَک: خِرَد تا به زنان برسد نامش مکر می‌شود – نه؟ و مکر تا به مردان می‌رسد نامِ عقل می‌گیرد!
میرخان: قصّه‌هایی هم هست درباره‌ی زنان بَدکاره!
روشنَک: که نتیجه‌ی مردان بَدکارند!
میرخان: و درباره‌ی غلامان و کنیزان!
روشنَک: که هوشیارتر از اربابان خودَند!
میرخان: و درباره‌ی بَردگان!
روشنَک: که به آزادی می‌رسند!"
Profile Image for Kiana.
79 reviews8 followers
July 29, 2025
زن را همیشه در قصه‌ها کشتند؛ اما او زنده ماند، چون قصه را بلد بود.
Profile Image for Hilda hasani.
163 reviews179 followers
March 20, 2023
با پایان سال ۱۴۰۱ به این نتیجه رسیدم خیلی جدی باید در زندگی‌ام هر چند ماه یک‌بار بیضایی بخوانم. باید هرچندماه یک‌بار تلاش‌های این مرد برای فهم زبان و فرهنگ را به خودم یادآوری کنم و زن‌هایی که خلق می‌کند را بشناسم. زن‌های روایت‌های بیضایی قدرت‌مند هستند، اغواگرند، دل و دین مرد‌ها را می‌برند و هم جهان را می‌چرخانند. زن‌هایی که بیضایی از آن‌ها سخن می‌گوید می جنگند و می‌میرند.
Profile Image for Saman.
306 reviews135 followers
December 12, 2024
نمایشنامه‌ای در سه پرده که بین آثار بیضایی پرده اول و دوم جزو سخت خوان ترینها برای من از نظر نثر بود که البته از لذتی که میبردم هیچ کم نکرد.پرده سوم نثر روانتر بود..هر آنچه از بیضایی و قلمش انتظار داریم در این نمایشنامه در سطح کمال ارائه شده و حقیقتا چه باوری این مرد به زنها داره. به نظرم زیباترین و جسورترین و الهام بخش ترین زنان رو بیضایی در آثارش خلق کرده.
Profile Image for Mahsa.
46 reviews28 followers
June 15, 2019
از سطر سطر کتاب بسیار لذت بردم، از تسلط خارق العاده بیضایی به چیزی که خلق می کند و از نثر زیبایش و از حرف هایش که مثل پیکان برنده است لذت بردم، واقعا کتاب زیبایی بود، به نظر من مسئله اصلی کتاب، ایرانی سازی حکایت هزار و یک شب و ترغیب حس ناسیونالیستی در ما نبود. بلکه حرف بیضایی خیلی فراتر و ژرف تر از ایناهست و آن پرداختن به موضوع زن و نقش پر رنگش در اجتماع است، موضوعی که در این چهل سال کمتر کسی به آن پرداخته است. زن در نوشته های بیضایی موجودی درجه دوم و منفعل به حساب نمی آید و برعکس موجودی است اهل عمل و حتی دغدغه اجتماعی اش هم به مراتب از مردان بیشتر است. زنانی که هیچگاه تسلیم تقدیر نمی شوند. در پرده اول با فدای خود کشوری را از دست استبداد می رهانند، در پرده دوم در مقابل متجاوزین به فرهنگ می ایستند و با مرگ خود تن به ذلت نمی دهند و در پرده آخر به جنگ خرافه میروند‌. این کتاب چقدر مرا یاد دختران میدان انقلاب انداخت، دخترانی که جهان به داد گستراندند و بی رحمانه اره شدند. شب هزار و یکم برای من سرشار از ناگفته ها و حرف های تازه بود، بیضایی زنان داستان را به الهه مادر تشبیه کرده بود. الهه ای که نماد برکت و زندگی و آبادانی است، او زنانی را به تصویر می کشد که در جامعه ای بسته و مرد سالار گرفتار گشته اند، ولی هیچکس نمی داند الهه مادر با مرگ پایان نمی پذیرد، چون مرگ برای او تولدی از رویش و زایش است. از اره شدن دختران جم آبادانی و دادگستری می جوشد و از مرگ ماهک و خورزاد هویت و سرافرازی ملیت ایرانی و از مرگ روشنک و سوختن مادرش شعله های دانش و اگاهی، از بیضایی هزاران بار سپاسگذارم به خاطر توجه بی اندازه اش به زنان سرزمین مادری اش، او به زنان توجه میکند در جامعه ای که مدام می کوشد زنانش را عاجز جلوه دهد، جامعه ای که طی سالها نقش زنان را نادیده گرفت و حتی در تاریخ مردها را جایگزین اسطوره های زن نشان داد، تفکراتی که همه با ورود مذهب نشات گرفت و تا توانست زنان را به حاشیه راند و نقش اشان را در جامعه کمرنگ تر کرد، از بیضایی ممنونم چون پرده از تاریخ کنار زد و واقعیت ها را نمایان ساخت. او به زنان باور دارد و خوب می داند که هیچگاه از پس ناملایمات کمر خم نخواهند کرد و همانند ققنوس بارها و بارها از خاکستر خود متولد می شوند و نامیرایند ....
Profile Image for Roya Arbabi.
92 reviews73 followers
May 24, 2023
"ازین کتاب مارها بیرون کرده‌اند زیرا که آن خاص بود بر ضحاک؛ اما فقط ضحاک نبود بدین خوی ضحاکی؛ و ضحاک‌خویان همگی بر تختند. آری، ضحاک به نام‌های دیگری همچنان سر است و بر سر است".

"خرد تا به زنان برسد نامش مکر می‌شود، و مکر تا به مردان برسد نام عقل می‌گیرد".
Profile Image for Golnaz.
160 reviews3 followers
July 23, 2020
نمایش‌نامه‌ای شامل سه پرده مربوط به سه دوره مختلف با محوریت کتاب هزارویک شب.
حس می‌کنم چقدر خوش‌شانسم که هم‌عصر بهرام بیضایی زندگی می‌کنم. حین خوندن، همه‌ش دلم می‌خواست کلمه به کلمه دیالوگ‌ها رو ببلعم! واقعا لذت‌بخش بود. مخصوصا پرده اول با ضحاک و شهرناز و ارنواز.
Profile Image for Elmira Bahmani.
32 reviews44 followers
January 23, 2021
پیمان شکستن با پیمان شکن، پای‌بندی به پیمان است ضحاک- این را ندانستی؟""
حیف که تنها می‌تونم پنج ستاره به این اثر شگفت‌انگیز بدم...
Profile Image for Fateme.
58 reviews14 followers
August 8, 2022
شهد و شکر آمیخته با غم در سه پرده!
Profile Image for Reza.
74 reviews9 followers
March 29, 2024
سعی می‌کنم به زودی یه دیدگاه براش بنویسم. فعلا از در این حد بگم که خوندنش باعث شد مثل وقتایی که حافظ و عطار می‌خونم به فارسی‌زبان بودنم ببالم.
Profile Image for Miss Ravi.
Author 1 book1,157 followers
August 20, 2015
قدرت بیضایی در خلق یک نمایشنامه مستحکم و به کارگیری درست‌ترین واژه در گفت‌وگوها، تحسین برانگیزه.
Profile Image for محمد شکری.
171 reviews175 followers
January 23, 2018
سه پرده، سه داستان یا سه بازروایی از یک روایت
شب هزار و یکم، سه کوشش مستقل برای تفسیر یک داستان است: داستان خود هزار و یک شب و نه داستان های هزار و یک شب؛ داستان سیر خرد: خردسوزی و خردسازی؛ خرد ورزی و خردستیزی و سرانجام خردپروری و خردنوازی


هشدار: این نقد و بررسی محتوای اثر را فاش میکند
پرده اول، داستان شهرناز و ارنواز، دو دختر جمشیدشاه، است که ناموس خود بر سر نجات جان هزار و یک جوان معامله میکنند. این هزار و یک جوان سرانجام لشکری خواهند شد که به ظلم و ستم ضحاک و دو مار او پایان میدهند
پرده دوم، داستان ماهک و خورزاد، همسر و خواهر پورفرخان، پسر مزدک دبیر، است که به فرموده حاکمان عربِ سلطه یافته بر ایران، هزار و یک شب را به عربی برگردانده و نهایتا بجای مزد این خدمت، تکفیر و کشته میشود
پرده سوم، داستان روشنک و رخسان، همسر و خواهر همسر میرخان، پهلوانی رزم آور اما مطیع اوامر خردستیزان، است که مکتبخانه دختران را آتش زده و موجب آتش گرفتن مادر روشنک در این آتش سوزی شده و دست بر قضا بعدها او را به زنی میگیرد

این سه پرده با ترتیب دقیق و ظرافت تقریر خود، یکی از بهترین آثار بیضایی را به ثمر نشانده اند. پرده اول داستان شکل گیری هزار و یک شب است. اما این داستان، این اسطوره، چه چیزی برای گفتن دارد؟ هزار و یک شب تنها واقعه بیان هزار و یک داستان نیست. ضحاک برای مارهای خود هر شب مغز دو جوان را خورش میکند، شهرناز و ارنواز که داغ قتل پدر به دست ضحاک را در سینه دارند، هر شب او را به خواب برده و همبستر مارهای او میشوند تنها به این امید که با همدستی آشپز ضحاک یک جوان کمتر کشته شود. مارهای ضحاک مغز میخورند، این یعنی حکومت جور او به خردسوزی نیاز دارد؛ اما شهرناز و ارنواز با فداکردن آبروی خود (همبسترشدن با قاتل پدر) خردسازی میکنند. روزی لشکر این خردهای نجات یافته علیه ضحاک قیام میکنند، هرچند نام نیکی از خود خردسازان باقی نباشد
داستان دوم نشان میدهد که هزار و یک شب، تنها یک بار رخ نداده، بلکه همواره در حال رخ دادن، آن هم در مسیری تکاملی است. هزار و یک شب در سنت ما حفظ شد اما این بار تعصب دینداران بجای تعصب شهریاران در مقابل آن قد افراشت. خردسازی شهرناز به پرورده شدن خردورزان زیادی در این سرزمین ختم شد. اما این خردورزان مسیری ساده در پیش ندارند. خردورزی قاتل تعصب است، این بار خردستیزی آغاز میشود و انگهایی که خردستیزان به خردورزان زده میشود: تکفیر، تشویش، بدعت، و... . پورفرخان که به وعده هزار دینار هزار و یک شب به عربی بازگردانده تکفیر، شکنجه و نهایتا کشته میشود. این بار تعصب دینی بجای دو مار ضحاک، دو یار هتاک دارد: ملک التجار (شریف) و امیر حرَس که بی شک نماد تزویر و زورند. شریف در غالب تاجری مومن و کتاب دوست ظاهر شده که نهایتا روی پلید خود را نشان میدهد: روی دیگر امیر حرس، قداره کشی بی قفل دهان. این بار ماهک و خورزاد دو وارث مذهب شهرناز و ارنواز، وظیفه حفظ هزار و یک شب (سنت تعقل و روشنگری) را حتی به قیمت جان خود به عهده دارند
نهایتا داستان سوم که باز ادامه این مسیر را نشان میدهد (که باز هم چه از نظر زمانی و چه از نظر دیالکتیکی پیشتر می آید) به زنی اختصاص دارد که منشی و حسابدار مرد خود است اما اجازه خواندن هزار و یک شب را از سوی او ندارد، زیرا تعصب قدرت و مذهب مرد را مجاب کرده اند که این داستانهای آن «حرام» و موجب هلاکت وانحراف است و همه این ممنوعیت ها را هم به نام «عقلا» جا انداخته اند. روشنک، قهرمان داستانِ آخر که با قاتل مادر خود که خردسوز و خرد ستیز بوده (مکتب خانه را سوزانده و اجازه خواندن هزار و یک شب را به روشنک نداده) ازدواج میکند اما این بار کینه مرد را به دل ندارد، بلکه قصد آموختن او را دارد؛ قصد دارد نشان دهد «آنچه برای مردان عقل است برای زنان مکر نیست». به این ترتیب، نهایا خرد قلب ها را بدون شمشیر فتح میکند. میرخان، همسر متعصب روشنک که همواره به فرمان دیگران خواندن هزار و یک شب را منع میکند نهایتا متوجه میشود که همواره بجای رجوع به عقل خود، به گفته عقلا بسنده کرده و اینک وقت آنست که از روشنک تعقل بیاموزد. بالاخره ایثار شهرناز و ماهک، با پایمردی روشنک به ثمر می رسد. جدال دائمی خردسازی و خردسوزی و سپس خردورزی و خردستیزی به سلطه خرد، به خردنوازی میرخان می انجامد

تنها نکته منفی این اثر که بنظر نکته کوچکی هم نیست و در تمام آثاری که از بیضایی خوانده ام به چشم آمده، عرب ستیزی و حتی توسعه این عرب ستیزی تا اسلام ستیزی اوست. این پس زمینه ریشه دار ذهن او گاهی روند روایت های او را مصنوعی یا حداقل ایدئولوژیک میکند. داستان دوم این نمایشنامهبه همین مسئله اختصاص دارد: فرهنگ وارداتی عرب های غیر متمدن و تلاش برای تیره نشان دادن عرب ها و فرهنگ وارداتی آنها به عنوان یک کل منفی. بشخصه عمیقا عقیده دارم در جایگاه یک مورخ، اسلام همان جایگاهی را در فرهنگ ایران داشته که یونان و روم: داد و ستدی فرهنگی که مثل همیشه در ساحت قدرت با خونریزی همراه بوده است
Profile Image for Z. Aroosha Dehghan.
349 reviews89 followers
March 15, 2023
«شب هزار و یکم» رو میشه سه نمایش تک پرده‌ای دونست یا یک نمایش سه پرده‌ای.
پرده‌ی نخست:
داستان ضحاک و دختران جمشید، شهرناز و ارنواز، که به ازای هر شب نگه داشتن ضحاک در کنار خود، جان یک جوان رو نجات میدن؛ تا شب هزارویکم. داستان زنانی که به بهای ننگ و بدنامی همسری با ضحاک، خرد می‌سازند و زندگی می‌بخشند تا شاید روزی این درخت خرد به بار بنشینه.
«شهرناز: ما دختران جمشیدیم، جهان به داد می گستریم و خود اَره می شویم. »
پرده‌ی دوم:
داستان ماهک و خورزاد، که به فرموده حاکمان عربِ چیره بر ایران، هزار و یک شب را به عربی برمی‌گردونن اما این‌بار تعصب کور جای شاه خودکامه رو گرفته و هزارویک شب کفر است و تشویش و بدعت. همون افسانه‌ی قدیمی به سرشون میاد؛ زنی که هزارویک شب بخواند می‌میرد.
پرده‌ی سوم:
داستانی نزدیک‌تر به خودمون؛ داستان روشنک و رخسان، همسر و خواهر همسر میرخان که مکتب‌خانه‌ی دختران رو آتش زده؛ بی‌آن که بدونه زن آموزگاری که در میان شعله‌های خردستیزی جان می‌داد مادر همسرشه و هزارویک شب انتقام پیش رو داره.

این سه پرده یکی از بهترین و منسجم‌ترین آثار بیضایی رو شکل دادند. هر پرده برای خودش نمایشی جداست اما اگر بخوایم کلی نگاهش کنیم می‌بینیم که «شب هزارویکم» داستان شکل‌گیری هزارویک شب، تکرار چندباره و جاری بودن آن در تاریخ و سرانجام، پیروزی خرد بر شمشیر و تعصب که نشان دهد «آنچه برای مردان عقل است برای زنان مکر نیست.»

«شب هزارویکم» تکرار داستان هزارویک شبه اما داستان تکراری هزارویک شب نیست! استواری زبان، نشانه‌های داستان و طبیق اون‌ها با هم، انسجام نوشتار و جملاتی که هرکدوم حتی به تنهایی زیبا و پرمغز هستند نشان از تسلط بیضایی به تاریخ و اسطوره و ادبیات داره.
شب هزارویکم کتابیه که به نظرم خواندنش برای هر ایرانی واجبه.
کاش می‌شد بیش از پنج ستاره بهش بدم.
Profile Image for Ali Karimnejad.
344 reviews213 followers
June 22, 2020
شب هزار و یکم نمایشنامه‌ای با سه پرده است و حکایت ملتیه که زیر تیغ جلاد دنبال راه نجات می‌گرده.

نمایشنامه از سه پرده مجزا تشکیل شده و هر پرده داستان خودش و بازیگران خودش رو داره. پرده اول مربوط به افسانه ضحاک هستش. پرده دوم مربوط به دوران تسلط عرب بر عجم، و پرده سوم مربوط به دوران معاصر.
اینکه چطور بهرام بیضایی این سه پرده رو به شکل استادانه‌ای در قالب یک نمایشنامه درآورده ورای توصیف هستش و به قول اون یار دل‌انگیزمون، بنده در این قضیّه سررشته ندارم! اما رشته اصلی نمایشنامه، که هر سه پرده رو به هم وصل می‌کنه، کتاب هزار و یک شب هستش.

این قسمتی که اینجا آوردم بخشی از پرده دوم نمایشنامه است:
...
خورزاد {در نقش محتسب}: بگو ابن میمون ابن جرجیس (معرب شده پورّفرخان پسر مزدک)؛ تو از این شهرزاد چه آموختی؟!

عجمی: {زیر شکنجه-به سختی} هر کس، باید سخن گفتن زیر تیغ بیاموزد

ماهک {در نقش میرعسس}: مثل تو؟ الحال؟

عجمی: هر کس که به امید شماست! شهرزاد می‌داند که تا قصه می‌گوید زنده است.

خورزاد (گریان) {به نقش محتسب بر می‌گردد}: تو از خودت حرف می‌زنی!

عجمی: آری-مرگ سهم وی کرده‌اند و او از زندگی می‌گوید!

خورزاد {در نقش محتسب}: بگو- پورفرّخان پسر مزدک بهداد- آیا این شهرزاد نیست مگر ملتی که زیر تیغ جلاد راه نجات می‌جوید؟
...
Profile Image for Leila.
28 reviews28 followers
December 4, 2022
منِ ضحّاک بر سرکشان پیروز شدم و این در کوه کنده اند!
شهرناز: بر خودت هم ضحّاک؟
ضحّاک: آیا دشمنان به زانو درنیاوردم و پیروز نشدم بر همه جهان؟
شهرناز: مگر بر اهریمن! آن هزارچهر که با جم پیچید و وی را به خاک در نتوانست انداخت؛ و تو را با سه آمد و رفت به خاک نشاند!
ضحّاک: از چه می‌گویی که به گوشم آشنا نیست!
شهرناز: تو چشمه ها شوریدی و شکستی و خون کردی و آشفتی و خشکاندی! تو درخت بریدی ضحّاک؛ درختی که هر برگ آن جداگانه جانی داشت؛ و هر شاخه، میوه جداگانه داد، یا گلی!
Profile Image for Pejman.
50 reviews27 followers
January 22, 2020
.شهرناز: ما دختران جمشیدیم، جهان به داد می گستریم و خود اَره می شویم
.
...روشنک: کدام قصه را خوش داری بشنوی؟
!میرخان: مکر زنان
روشنک: خرد تا به زنان برسد نامش مکر می شود. و
.!مکر تا به مردان برسد نام عقل می گیرد
میرخان: قصه هایی هم هست درباره زنان بدکاره
روشنک: که نتیجه مردان بدکارند
...
.
تو درخت بُریدی ضحاک
Profile Image for   Mr.M .
48 reviews1 follower
November 30, 2024
و چه پایانی!!! تموم تن و بدنم داره میلرزه...هیچ فکر نمیکردم بهتر از پرده اول باشه بقیه کتاب ولی پرده آخر....کیستی تو بیضایی؟؟ کیستی؟؟!
Profile Image for Ahoura.7.
27 reviews5 followers
June 2, 2025
زیاده‌گویان برای چند سکه‌ی ناقابل دروغِ زیاد می‌گویند.
Profile Image for Sanaz.
63 reviews53 followers
December 6, 2016
فوق العاده بود. سه پرده نمایش٬ سه روایت از هزار و یک شب ارائه می کند. فکر می کنم بعد از سیاوش خوانی٬ شب هزار و یکم بهترین نوشته بهرام بیضایی است که من خوانده ام.
پرده اول نمایش مربوط به داستان ضحاک و دختران جمشید است که از نظر بیضایی در واقع هزار و یک شب با آنها آغاز می شود. شهرناز و ارنواز به میل خود به همسری ضحاک در می آیند و هر شب با داستانی او را در خواب می کنند تا یکی از جوانانی که مغزشان باید خوراک مارهای ضحاک شود از مرگ برهانند و در شب هزار و یکم لشگری از هزار و یک جوان به کین خواهی به قتل ضحاک می آیند و مارها ضحاک که در این هزار شب رام دختران جمشید شده اند به او کمکی نمی کنند.
پرده دوم به نظر من بهترین پرده نمایش است٬ روایتی از ترجمه هزار افسان یا همان هزار و یک شب توسط یک ایرانی به زبان عربی و خیانتی که خلیفه به او می کند. این پرده میخکوب کننده است با هر جمله اش حس می کنید قلبتان از جا کنده می شود به هیچ وجه خواندنش را از دست ندهید
پرده سوم روایت نسبتا معاصری است که در خانه یک خان می گذرد و همسر وی که هزار و یک شب می داند اما خرافه های رایج در آن دوره هزار و یک شب را برای زنان منع کرده اند و می گویند هر زنی هزار و یک شب بخواند می میرد. روشنک هزار و یک شب خوانده و مرگ خود را انتظار می کشد اما همانند شهرزاد که درست در شب هزار و یکم از مرگ نجات یافت او نیز راهی می یابد و شوهر را با درایت خود رام می کند.
زنان در روایت ها و داستان های بیضایی زنده و شجاع و قوی اند٬ همان طوری که باید باشند. درایت شهرزاد را دارند و با هزار تدبیر خود را از بند می رهانند. شب هزار و یکم داستان شش زن است که یک بار شهرناز و ارنواز هستند یک بار ماهک و خورزاد و بار دیگر روشنک و رخسان اما هرکدام شهرزاد و دنیاآزادی در درون دارند که هرکدام با قماری بر سر جانشان به نحوی قصه دانایی می گوید و جهان را به آرامش می خواند. آرامش دنیا آرامش آنان است و ناآرامی اش به بهای جانشان تمام می شود.
Profile Image for Shervin R.
174 reviews60 followers
September 8, 2021
اين سومين نمايش نامه اى هست كه از بيضائى ميخونم و هردفعه بيشتر از دفعه قبل شگفت زده ميشم.
اين نمايش در سه پرده نوشته شده و وجه اشتراك پرده ها، كتاب هزارافسان و سيرى كه اين كتاب به نقل از بعضى مورخين در تاريخ طى ميكنه هستش. بيضايى معتقده كه اين كتاب در زمان هخامنشيان در ايران نوشته و گردآورى شده، بعد از قدرت گرفتن مسلمون ها به عربى ترجمه شده و بعد دوباره تحت عنوان هزار و يك شب به فارسى ترجمه شده.
پاره دوم مشخصا براى من خيلى جذاب و ميخكوب كننده بود و جايگاهى كه زنان در اين نمايش نامه و بقيه كارهاى بيضايى دارند براى من بسيار جذاب و دلگرم كننده هستش.
This entire review has been hidden because of spoilers.
Profile Image for Roya.
282 reviews346 followers
August 28, 2015
درست مثل سوار شدن روی ترن هوایی بود: پرده ی اول جذاب، قلقلک آور، پر از هیجان. پرده ی دوم اوج بود، بی نظیر بود و نفس را می گیراند. پرده ی سوم سبک بود، سریع بود و شاید زیادی خوشبینانه. کاری را که دو زن دو پرده ی اول نتوانسته بودند پیش ببرند - دانایی نظام جاهل مردسالار - دو زن پرده ی آخر در عرض دو سال و نه ماه و بیست و شش صفحه به انجام رساندند
شخصیت پردازی های پیچیده ی "مرگ یزدگرد" را دوست تر داشتم، که البته با توجه به اسطوره ای بودن شب هزارو یکم و تاریخی و روانشناسانه بودن مرگ یزدگرد قابل توجیه است
ولی سوال اصلی این است: آیا ایران هرگز پرده ی سومی خواهد داشت؟
شب هزار و یکم ایران هرگز فراخواهد رسید؟
Profile Image for Maei.
55 reviews23 followers
January 24, 2021
خوشحالم که خوندمش 凸^-^凸
تسلط نویسنده روی نحوه بیان داستان‌ها ، انتخاب کلمات درست، پایان بندی های مناسب ، همه چیز و همه چیز این کتاب خیلی خوب بود برای من و لذت بردم (البته که پرده های اول و سوم را بیشتر دوست داشتم و پرده ی دوم را نیاز دارم که بازهم بخونم)
محور اصلی هر ۳ نمایشنامه زن بود و قدرتی که زنان دارند تا به جنگ ظلم و استبداد و خرافات بروندو بتوانند مردهارو تغییر بدهند مثل شهرزاد قصه گو که از داستانهایش برای تغییر ظالم استفاده کرد *
Profile Image for Reza K..
109 reviews1 follower
November 1, 2018
تیرگی تاریخ ضد زن و ضد آگاهی ایران رو بیضایی واقعا "هنرمندانه" با هزار و یک شب و الباقی تاریخ - همچنان تیره‌ی - ایران گره می‌زنه. بین تمام کارهای ایرانی‌ای که تا امروز خوندم (از جمله داستان و رمان) این کار اولین کاریه که با رضایت شروع شد و طی شد و به انتها رسید.
Profile Image for Bekhradaa.
142 reviews63 followers
June 14, 2022
۱۰۱۳
شهرناز: تو هزار شب پادشاهی کردی ضحاک، اینک شب هزار و یکم!
ضحاک: شمایید شهرناز و ارنواز - یا خوابید که من می‌بینم؟
شهرناز: ما خواب تو نیستیم ضحاک! تو خواب خودی و بی‌خوابی ما
Profile Image for Fateme.
66 reviews49 followers
September 13, 2017
شهرزاد :
شهریار پادشاه ایران و شاه زمان وزیر او به خیانت همسر پادشاه پی می‌برند. همسر و معشوقه او به جرم خیانت کشته می‌شود. شهرباز یا شهریار تصمیم به انتقام می‌گیرد؛ بنابراین تا ۳ سال هر شب باکره‌ای را تزویج کرده و صبح به قتل می‌رساند. وزیر که وظیفه یافتن دختران را دارد به جان می‌آید ولی کاری از دستش بر نمی‌اید تا وقتی که شهرزاد دختر وزیر قدم بجلو می‌گذارد و تصمیم به ازدواج با شاه را می‌گیرد و هر شب برای شاه قصه می‌گفته و بقیه داستان را برای شب بعد می‌گذاشته به مدت ۳ سال این کار را ادامه می‌دهد و برای شاه سه پسر به دنیا می‌آورد.در واقع شهرزاد با هر قصه زهر انتقام را از دل شاه بیرون میکشد تا دست آخر هم شاه را درمان کرده باشد و هم خودش زنده مانده باشد

نمایشنامه شب هزار و یکم از سه پرده تشکیل شده پرده اول مربوط به ضحاک و دختران جمشید شهرناز و ارنواز ست .پرده دوم داستان پور فرخان مترجم هزارافسان از فارسی به عربی و همسر و خواهرش خورزاد و ماهک ست و پرده سوم داستانی ست که نسبتا در دوران معاصر اتفاق میفتد و شخصیت های آن روشنک و رخسان و میرخان اند.
نمایشنامه ی بسیار جذابی بود و البته پرده ی دومش [برای من]سخت خوان و دردناک! از پرده ی اول بیشتر لذت بردم و بیشتر یاد گرفتم.
این سه پرده به نوعی داستان شهرزادان زمان خود بودند.
تازه با نوشته های بهرام بیضایی آشنا شدم و هر چی بیشتر میخونم بیشتر تمایل پیدا میکنم برای ادامه دادن،
حسرت میخورم که سال هشتاد و سه نیست که برم دیدن نمایش.
Profile Image for amin akbari.
314 reviews159 followers
September 14, 2017

description
شب هزار و یکم یکی از بهترین آثار بهرام بیضایی است. به واقع آثار بهرام بیضایی با آثارش نشان می‌دهد علاوه بر تسلطش در امور نمایشی و داستانی تسلط فوق العاده بالایی بر تاریخ ایران و مهمتر از همه بر زبان فارسی دارد. و این امر او را از تمامی نمایش نامه‌نویسان، فیلمنامه‌نویسان و کارگردانان هم‌عصر خودش متمایز کرده است. به بیان دیگر آثار بیضایی علاوه بر جنبه نمایشی ارزش ادبی فوق العاده‌ای دارد. و خواندن آن برای هر فارسی‌زبان اهل فضلی ضروری می‌نماید.
Profile Image for Hanieh Habibi.
123 reviews170 followers
September 12, 2021
نمایشنامه خوندن حوزه‌ی مورد علاقه‌ی من نیست واقعا. و خوندنش هم در گروه به نظر من ایده‌ی خوبی نبود. خودم هم این روزا در سفر بودم و حضورم در خوانش تکه پاره شد. از اون طرف هم دارم ‫بنیانی علمی برای جهانی عقلانی رو می‌خونم که تا اینجای کار خیلی حال کردم و فک کنم اینم اثر کاهشی داشته در بچسبی شب هزار و یکم رو.
و البته که پیچیدگی نمایش‌نامه‌ها هم زیاد بود و خیلی باس فک می‌کردم که کی چی شد و چی گفت. خلاصه که با اجازه‌ی مجمع دوست‌داران جناب بیضایی، بنده می‌بندم رو سه :دی
Displaying 1 - 30 of 97 reviews

Can't find what you're looking for?

Get help and learn more about the design.