Bo Rothstein explores how social capital and social trust are generated and what governments can do about it. A 'social trap' is a situation where individuals, groups or organizations are unable to cooperate owing to mutual distrust and lack of social capital, even where cooperation would benefit all. Examples include civil strife, pervasive corruption, ethnic discrimination, depletion of natural resources and misuse of social insurance systems. Much has been written attempting to explain the problem, but rather less material is available on how to escape it.
من پاراگراف آخر کتاب را با اندکی تغییر در اینجا می نویسم باید نتیجه بگیریم که اگر بخواهیم از ایران فاقد اعتماد به ایران دارای اعتماد برسیم به سه چیز احتیاج خواهیم داشت. نخست اینکه اقدامات عامدانه دولت و سران آن با اهمیت است. اعتماد اجتماعی از بالا ایجاد میشود و از بالا از بین می رود. به زبان ساده تر رهبران باید بتوانند علامت های جلب اعتمادی را بفرستند که بی طرفی نهاد های عمومی مربوط را تضمین می کنند و به آنها احترام خواهد گذاشت. مسلما به وجود آوردن چنین رهبرانی مشکل لاینحلی است. دومین نتیجه اهمیت نهادهایی است که اجازه گفتگو و برقراری ارتباط را فراهم سازند. کما اینکه نهادهای حقوقی کشوری مانند سوئد این اجازه را داده است. سوم اینکه باید احتمالا تاکنون تشخیص داده باشیم که نهادهای عام اولین گزینه هیچ گروه یا نماینده سیاسی نیستند اما با توجه به عدم قطعیت در آینده، چنین نهادهایی می توانند گزینه دوم باشند. از انجا که نمایندگان سیاسی نمیتوانند مطمئن باشند که بعدها خواهند توانست عمل نهادها را به نفع خود تغییر جهت دهند و مسلط شوند به نفع خودشان خواهد بود که نهادهای عام را برگزینند.
در يك جمله، استدلال اين كتاب اين است كه اعتماد اجتماعي 'از پايين' توليد نميشود بلكه 'از بالا ' توليد ميشود. دقيقتر اينكه، نوع خاصي از نهادهاي سياسي هستند كه اعتماد توليد ميكنند. نهادهاي حكومتي و خطمشيهايي كه برابري سياسي، حقوقي و اجتماعي توليد ميكنند و بر اصول انصاف، صداقت و بيطرفي بنا شدهاند، اعتماد به بار ميآورند. "اين امر اعتماد اجتماعي و سرمايهي اجتماعي را به مقولات كيفيتِ حكومت و فساد در نهادهاي عمومي متصل ميسازد. در عين حال كه اعتماد اجتماعي براي غلبهكردن بر فساد ضرورت دارد، فساد و ديگر صورتهاي غيرعادلانهبودن حكومت نيز ميتواند مخربِ اعتماد اجتماعي باشد. غلبهكردن بر كردارهاي فاسد نيازمندِ سطح بالايي از اعتماد است. بهطور كلي، كشورهايي با فساد اندك همانهايي هستند كه سطوح بالايي از اعتماد دارند...
کتابی مهم برای سیاستگذاری چگونه تلاش میکنیم که مردم را با مزایای پرداخت مالیات آشنا کنیم اما مردم اعتماد نمیکنند و نتیجه آن میشود که با وجود آشنایی با منافع تئوریک مالیات، ترجیح میدهند دولت را دور بزنند. نویسنده با مثالهایی جالب از سوئد تفاوت رفتار مردم در دو کشور سوئد و روسیه را شرح میدهد و در مثال آدالن که پلیس و کارگران درگیر میشوند اما تنها هشت سال بعد، مهمترین توافق کارگری و کارفرمایی رخ میدهد. کاش همهی دولتمردان و علاقهمندان به سیاستگذاری آن را بخوانند.
Bo Rothstein is one of Sweden's leading political science. In this book he deals with issues such as institutions (made famous by Nobel prize winner Douglass North) and social capital. A lot of the work builds upon observations made by Robert Putnam especially his famous study of Northern and Southern Italy. Basically what Putnam found was that in Northern Italy people trusted the political institutions and the economy was running hunky-dory. In Southern Italy no one trusted anyone and thus the maffia had free hands, and of course Southern Italy is much poorer.
Rothstein applies this theory to Sweden and notes that overall social trust has been historically very high in Sweden. (In Michael More's Bowling for Columbine he concludes that this is why Canadian's has as many guns as Americans, but not nearly the same homicide rate. That Canadians tend to trust each other and their institutions.)
Flipping to the text again I notice that Rothstein mentions Elinor Ostrom way before she got her Nobel prize, neat.
This is one of my favourite books I've read in university! Tells about social capital and trust and how the lack of it breeds corruption, tax evasion and so on. Bo Rothstein is always a pleasure to read. I highly recommend it for anyone interested in politics or moral issues. I've read it in swedish, but it's avaible in english, too.