نساء النبي

تراجم سيدات بيت النبوة #2

by عائشة عبد الرحمن بنت الشاطئ, ʿAisha Abd al-Rahman (Bint al-Shati)

لمحات رائعة من حياة أمهاتنا أمهات النبي رضي الله عنهن وأرضاهن بدأته المؤلفة بمقدمة عن الحياة في بيت النبوة ومعاملة النبي لزوجاته ثم أخذت في سرد قصص ومناقب كل واحدة منهن على حدة

Genres: Religion, Nonfiction, Islam, History, Womens, Biography, Social

246 pages, Paperback

First published December 1, 1954

About the author

Aisha Abd al-Rahman Bint al-Shati
عائشة عبد الرحمن والتى كانت تكتب قديما تحت اسم بنت الشاطئ .. اقتبسته من ارتباطها بشاطئ بلدها الحبيبة دمياط فى زمن لم يكن يسمح للنساء فيه بالكتابة فى الصحف والمجلات باسمائهن الحقيقية هي مفكرة وكاتبة مصرية، وأستاذة جامعية وباحثة .

ولدت في مدينة دمياط بشمال دلتا مصر في منتصف نوفمبر عام 1913 التحقت بجامعة القاهرة لتتخرج في كلية الآداب قسم اللغة العربية 1939، ثم تنال الماجستير بمرتبة الشرف الأولى عام 1941. تزوجت أستاذها بالجامعة الأستاذ أمين الخولي صاحب الصالون الأدبي والفكري الشهير بمدرسة الأمناء، وأنجبت منه ثلاثة أبناء وهى تواصل مسيرتها العلمية لتنال رسالة الدكتوراه عام 1950 ويناقشها عميد الأدب العربي د. طه حسين.

أبرز مؤلفاتها هي: التفسير البياني للقرآن الكريم، والقرآن وقضايا الإنسان، وتراجم سيدات بيت النبوة، وكذا تحقيق الكثير من النصوص والوثائق والمخطوطات، ولها دراسات لغوية وأدبية وتاريخية أبرزها: نص رسالة الغفران للمعري، والخنساء الشاعرة العربية الأولى، ومقدمة في المنهج، وقيم جديدة للأدب العربي، ولها أعمال أدبية وروائية أشهرها: على الجسر.. سيرة ذاتية، سجلت فيه طرفا من سيرتها الذاتية، وكتبته بعد وفاة زوجها أمين الخولي بأسلوبها الأدبي.

Reviews

[Sherif Metwaly · Rating 4 out of 5]

بدأت هذا الكتاب بنظرةٍ ملائكية عن زوجات النبي رضي الله عنهن، وباستثناء سيرة السيدة خديجة أم المؤمنين رضي الله عنها، لم أكن أعرف عن باقي زوجات المصطفى سوى العدد والأسماء. بدأ الكتاب بمقدمة عن الحبيب ﷺ تناولت طفولته ثم شبابه في عجالة، وصولًا إلى بداية تعرفه على السيدة خديجة، عندها بدأ الجمال ينسكب بين السطور، بدأ الحب الشريف يطلق نسيمه عبر الحكاية، وبدأت أقرأ قصة السيدة خديجة القريبة إلى قلبي بمنتهى الاستمتاع..

كانت الصورة الروحانية الملائكية المسيطرة على المشهد على أكمل حال حتى وصلنا للقسم الثاني والسيرة الثانية من سير نساء النبي، وهي قصة السيدة عائشة رضي الله عنها. وهنا، وجدت نظرتي الملائكية لزوجات الحبيب تتبدل لأخرى أكثر واقعية وأكثر صدقًا وقربًا إلى الدنيا والبشر، لأعترف أن هذا الفصل كان الأمتع والأجمل والأكثر ملامسةً لقلبي ومفاجأةً لي في هذا الكتاب.
ففي قصة زواج المصطفى ﷺ من السيدة عائشة رضي الله عنها الكثير من الأعاجيب، تبدأ من خطبته إياها وهي مازالت طفلة تلعب وتلهو في بيت أبيها الصديق أبي بكر رضي الله عنه، وتنتهي بالكثير من الدعابات والمواقف الطريفة التي تعرض لها الحبيب ﷺ بسبب غيرة السيدة عائشة عليه.

أذكر هنا أني قرأت منذ حوالي سنتين كتابًا لتوفيق الحكيم اسمه:" محمد ﷺ - سيرة حوارية"، وأذكر أني لم أحب هذا الكتاب الذي تناول سيرة المصطفى ﷺ في شكلِ مسرحيّ لأسباب عديدة، ما يخصنا منها هنا هو حديثه عن السيدة عائشة، فلم يذكر لها في عرضه المسرحي سوى موقف أو اثنين من مواقفها الغيورة التي وجدتها هنا في كتابنا هذا أيضًا، فاستغربت حينها من عرضه المنقوص لهذه السيدة الشريفة التي نزل فيها آيات من القرآن تدافع عنها في حادثة الإفك، وكيف أنه تجاهل أنها كانت مرجعًا رئيسيًا لنقل أحاديث الرسول وسنته على لسان الرواة الأكابر من بعده أمثال أبي هريرة، كيف أنه أخلّ بصورتها باكتفائه بهذه المواقف من سيرتها العظيمة.

والذي جعلني أذكر ما ذكرت بالأعلى هو تناول الكاتبة عائشة عبد الرحمن لقصة السيدة عائشة بأجمل شكل ممكن في هذا الكتاب، نعم ذكرت لها مواقفها الطريفة الغيورة، ولكن مهدت الطريق إلى تلك المواقف بموضوعية ومنطقية، فتناولها لقصتها وقصص باقي النساء كان أنثويًا بشريًا أكثر من كونه أي شيء آخر، لم تتعامل الكاتبة مع السيدة عائشة وباقي نساء النبي على أنهن أكبر من الحب، بل كن إناث لهن فطرتهن السوية، يتنافسن على حب المصطفى ﷺ ، ويتحدين بعضهن، بل وربما كادت إحداهن للأخرى كي تنال درجة أعلى لدى الحبيب، تمامًا كما تفعل نساء عصرنا، أي أن هذا ليس بتقليلٍ من مكانتهن ولا صورتهن. والرسول ﷺ كان يراقب كل هذا بصبرٍ وحكمة، لم ينهرهن ولم يعاملهن بشكل مختلف، بل ربما ابتسم لمكايدة السيدة عائشة، أو استمع بصبرٍ للسيدة حفصة بنت عمر تجادله في قراراته، عاملهن كزوجات لهن مشاعر، ولهن حقوق من ضمنها الحق في التعبير عن حبهن وغيرتهنّ عليه، ولكن بحدود.

هذه الصورة التي نقلتها الكاتبة عن علاقة زوجات النبي به وعلاقته بهن كانت من الواقعية بمكان، كان أشرف الخلق مع زوجاته بشرًا وزوجًا أكثر من كونه نبيًا، وكُنّ معه زوجات يجادلنه حينًا ويعطفن عليه حينًا، يغضبنه حينًا ويسكن إليهن حينًا، يترك لهن الحق في التعبير عن حبهن ورغبتهن في نيل أقرب مكانة لديه كأي زوجة وأي انثى، لم يكنّ ملائكة كما كنت أظنهن لأن الزوج بشرًا مثلهن، كنّ إناثًا بحق تتجاذبهم المشاعر الصادقة والعواطف الجيّاشة، ولأجل هذا ازدادت محبتي لهنّ.

ليضرب الكتاب المثل الأعلى للحياة الزوجية، فلا هي بالجنة الدائمة الخالية من المشاكل، ولا هي بالجحيم الذي لا تنطفئ نيران مشاكله، حياة لا تخلو من الحب والغيرة، ولا تصل فيها الغيرة لدرجة الجنون وحب التملك، حياة بين الرجل وزوجته قائمة على التفاهم كي توازن بين جنة الحب وجحيم المشاكل التي لا مفرّ منها.

استفضت في الحديث عند قصة السيدة عائشة وجعلتها أساس المراجعة لأنها أكثر قصة مليئة بالتفاصيل الواقعية، ولأن قصص باقي زوجات المصطفى فيها الكثير من قصتي السيدة عائشة والسيدة خديجة، فالكتاب في مجمله، وسيدات بيت النبي أمهات المؤمنين رضوان الله عليهن، كنّ جميعًا على درجةٍ من العلم والشرف والعفة التي لا ينكرها أحد، كنّ محبات للمصطفى ﷺ كما لم يحب أحد، وكنّ خير معين له في مسيرته العطرة مثلهن مثل باقي الصحابة، رضي الله عنهم أجمعين.

أنصح بقراءته وبشدة

في رمضان 1439 هـ - يونيو 2018
والحمد لله حتى يبلغ الحمد منتهاه.

تمت.

[Peiman E iran · Rating 1 out of 5]

‎دوستانِ گرانقدر، در این ریویو قصد دارم تا برخی از زنانِ «محمد ابن عبدالله» رسولِ «اللهِ اکبر» و پیامبرِ تازیان را به شما بزرگواران معرفی کنم... از آنجا که این مردِ عرب با چیزی حدودِ یکصد زن بوده، بنابراین من در زیر تنها از مهمترینِ آنها یاد میکنم... خواهش میکنم، ریویو را تا پایان بخوانید، این ریویو میتواند شما را به پاسخِ بسیاری از پرسشهایتان برساند.. پس بدونِ تعصباتِ دینی و مذهبی، ترس از آگاه شدن را از خود دور کنید و به عنوانِ یک انسانِ با وجدان و با اخلاق، در ریویویی که برایتان نوشته ام، اندیشه کنید
----------------------------------------------
‎خدیجه دختر خویلد بن اسبن عبدالعزی: محمد، در 25 سالگی با خدیجهٔ 40 ساله ازدواج کرد. خدیجه پیش از محمد با دو شخصِ دیگری نیز ازدواج کرده بود که ھر دوی آنها درگذشته بودند و از آنها فرزندانی به سن خود محمد داشت...خدیجه، زنی قدرتمند و ثروتمند بود. محمد، پس از ازدواج با خدیجه، از چوپانی و بدبختی و فلاکت رھایی پیدا کرد و ھمراه کاروانهایِ تجاریِ خدیجه به سیر و سفر پرداخت. محمد تا زمانی که خدیجه زنده
‎بود، جسارتِ ازدواج با زنِ دیگری را نداشت... هنگامی که خدیجه درگذشت، محمد 53 سال داشت
*********************************
‎عایشه دختر ابوبکر صدیق: محمد، ھنگامی که عایشه بیش از 7 سال نداشت او را به عقد خود درآورد، در حالی که خودش 53 سال داشت!! ابوبکر، پدرِ عایشه، نزدیکترین دوستِ محمد بود. محمد، در نه سالگی با عایشه ھمبستر شد. عایشه، دخترکی باریک اندام و زیبا بود و دورهٔ کودکی را میگذراند. و محمد دوستانِ او را دعوت میکرد تا عروسک بازی کنند... خودِ عایشه میگوید آنقدر اندامش و آلتِ تناسلی و زنانهٔ او کوچک بود، بعضی اوقات محمد فکر میکرد که در سوراخ او دخول کرده، در صورتی که نکرده بود... و یا میگوید: هر وقت محمد به خانه می آمد، من با ناخن هایم <آب منیِ خشک شده> را از لباسِ محمد میتراشیدم و پاک میکردم... آن طور که در کتبِ تاریخی آمده است، عایشه دختری زیبا، حسود، حساس و گستاخ بود... روزی یکی از زنانِ محمد یعنی "زینب دختر جحش" واردِ خلوتگاه عایشه و محمد شد... و شکایت کرد که چرا به عایشه بیش از ما توجه داری؟؟ محمد به سمت عایشه رو کرد و به او گفت: به زینب فحش و ناسزا بگو... عایشه نیز آنقدر فحش و ناسزا به زینب گفت تا آب در دهانش خشک شد، سپس رو به سویِ محمد کرد و دید که محمد سرشار از خوشحالی است که عایشه چه زبانِ درازی دارد و چگونه اینهمه فحش و ناسزا به زینب روا داشته است... عایشه تنها دختری بود که به خانه محمد آمد. دیگران ھمه زنان "بیوه" ای بودند که محمد به دلایل گوناگون آنها را به ھمسریِ خویش درآورده بود. عایشه غیر از زیبایی و جوانی، باھوش و خوش سخن نیز بود. علاقهٔ محمد به عایشه، به حدی بود که وقتی "زینب" عایشه را محکوم به زنا با "صفوان" کرد، محمد از طرف "اللهِ اکبر" آیاتی آورد تا عایشه را برائت کند، که همین موضوع سببِ حسادت و کینهٔ "علی بن ابیطالبِ تازی" شد... حتی در ماهِ رمضان، محمد زبانِ عایشه را میمکید و آبِ دهانِ عایشه را مینوشید... و در زمانی که عایشه در عادتِ ماهانه بود، محمد از پشت با او سکس میکرد... اهلِ تسنن عایشه را "ام المومنین" خطاب میکنند، ولی شیعیان، به دلیلِ آنکه عایشه، با "علی بن ابیطالب" به جنگ برخاست، او را لعن و نفرین میکنند و او را زنی فاسد میدانند... به هر حال، برایِ شیعیان و عرب پرستان، جایگاهِ علی، بالاتر از محمد است.. به اندازه ای که زنِ پیامبرشان را بخاطرِ علی، فاسد و کثیف میخوانند
*********************************
‎سوده دختر زمعه بن قیس بن عبد شمس: سوده، بیوه زنِ مسلمانی بود اھلِ حبشه که پدرش او را به محمد داده بود و محمد پیش از آوردنِ عایشه به خانه، او را به خانه آورده بود.. یعنی "سوده" دومین زنِ وی بود... گفته شده است که "سوده " 50 ساله بود. از عایشه، روایت شده است که سوده گاھی از نوبتِ سکسِ خودش با محمد میگذشت تا محمد شب را پیش عایشه بگذراند
*********************************
‎حفصه دختر عمر بن الخطاب: او، در سن 18 سالگی شوھرِ خود را از دست داده بود. حفصه، در 20 سالگی با محمدِ 55 ساله ازدواج کرد... او بهترین و مرتب ترین نسخه از قرآن را تهیه کرده بود
‎حفصه و عایشه هر دو با هم بسیار خوب بودند و همیشه دست به یکی کرده و "زینب دختر جحش" را آزار و اذیت میکردند
‎روزی محمد در خانۀ حفصه بود.. حفصه از او اجازه خواست تا به دیدنِ پدرش برود... زمانی که او از خانه خارج شد، محمد سریع برای «ماریه قطبی» پیغام فرستاد که حفصه در خانه نیست، سریع به اینجا بیا... "ماریه" به خانۀ حفصه رفته و در آنجا با محمد سکس میکنند... ناگهان حفصه سر میرسد و آنها را با آن وضعیتِ زشت میبیند... منتظر میشود تا "ماریه" از منزلش بیرون رود... سپس بسیار گریه و زاری میکند و به محمد میگوید: آنچه را با من کردی، آنهم در روزِ مخصوص به من و در خانۀ من و در رختخوابِ من، با هیچ زن دیگری انجام نده.. چقدر این پیامبرِ اسلام در نگاه داشتنِ شهوتش تاب و توان داشته است و خوددار بوده است.. عجب پیامبرِ نمونه ای برایِ تازیان و تازی پرستان میباشد این محمد بن عبدالله
*********************************
‎ھند (ام سلمه)، دختر امیه بن المغیره: وی، زن یکی از مسلمانان به نام "ابوسلمه بن ابوالاسد" بود که در جنگِ احد زخمی و کشته شده بود. "ام سلمه"، در ھنگامِ ازدواج با محمد 29 ساله و محمد 53 ساله بود... او تا خلافتِ یزید نیز زنده بود و در 84 سالگی درگذشت
*********************************
‎زینب دختر جحش: زینب از خانوادهٔ بزرگی بود. مادرِ زینب دخترِ "عبدالمطلب" پدر بزرگِ محمد بود. زینب با "زید بن حارثه" فرزند خواندۀ محمد ازدواج کرده بود. محمد روزی بدونِ اطلاع پیشین به خانۀ زید وارد شد و زینب را نیمه لخت دید و به سینه هایِ برآمده و اندامِ شهوت برانگیزِ زینب علاقه مند شد. و شهوتش حتی به پسرخوانده اش نیز رحم نکرد... محمد، نخست مهریهٔ او را پرداخت تا از فرزند خواندهٔ خویش طلاق گیرد و سپس او را به عقدِ خویش درآورد
‎محمد آنقدر برای سکس با زینب شتاب و عجله داشته که سریع به اتاق او رفته و او را در آغوش میگیرد، زینب نیز برهنه بوده و به او میگوید: یا رسول الله بدونِ خطبۀ عقد با من میخوابی؟؟ محمد که فقط میخواسته زودتر دخول را انجام دهد، به او میگوید: عقد را "اللهِ اکبر" انجام داده و شاهد نیز جبرئیل بوده است... اینگونه بدونِ اندکی تأمل با دختری که عشقِ زندگیِ آن پسرِ بیچاره بود، تجاوز کرد و صاحبِ او شد.. اینها همگی درسِ اخلاق و انسانیت برایِ مسلمانها و پیروانِ محمد است.. درس هایی مهم از سویِ پیامبرِ اخلاق مدار و بامرام!!!! بیاموزید اِی پیروان و به آن افتخار کنید
*********************************
‎جویریه دختر حارث بن ابوضرار: محمد در سن 58 سالگی با "جویریه" که 20 سال سن داشت ازدواج کرد. جویریه دخترِ رئیسِ قبیله "بنی المصطلق"، یکی از قبایل یهودی بود که محمد به آنها حمله کرده بود. محمد، "جویریه"، را به عقدِ خویش درآورد و اسرانِ قبیلۀ او را آزاد کرد. جویریه 6 سال زنِ محمد بود و پس از محمد نیز 39 سال زندگی کرد و در سن 65 سالگی درگذشت
*********************************
‎ام حبیبه دختر ابوسفیان بن الحرب: ام حبیبه، در ھنگامِ ازدواج با محمد 29 سال سن داشت و محمد 54 ساله بود
*********************************
‎صفیه دختر حیی بن اخطب: صفیه، در ھنگامِ ازدواج با محمد 16 سال و محمد 60 سال داشت!!! صفیه دخترِ "حیی بن اخطب" رئیس قبیلۀ "بنی نضیر،" از قبایل یهودیِ مدینه بود که محمد به آن حمله کرد و آنها را مجبور کرد تا از مدینه خارج شوند. شوھرِ پیشینِ او "کنان بن ربیع" بود که توسطِ مسلمانان در جنگ اسیر شده بود، محمد صفیهٔ بیچاره را دید و به یکباره شهوتش بارِ دیگر راه گلویش را گرفت و بالا زد.. سرانجام شوهرِ این زنِ بیچاره به دستورِ محمد و در مقابلِ چشمانِ "صفیه" بیرحمانه و به بدترین شکلِ ممکن کشته شد و محمد ھمان شب به این دخترِ بیچاره و درد کشیده، تجاوز نمود و او را صاحب شد... این دخترِ بیچاره، 4 سال با محمد زندگی کرد و پس از مرگِ محمد، 39 سال بیوه بود و در سن 60 سالگی درگذشت
‎گویند که پس از جنگ یکی از فرماندهانِ محمد به نام «دحیه» اول از همه صفیه را برایِ خودش برداشت... ولی محمد کمی اندامِ صفیه را برانداز کرد و به دحیه گفت: برو یکی دیگر برای خودت انتخاب کن... این را خودم میخواهم
*********************************
‎ماریه دختر شمعون قبطی: ماریه، کنیزِ "حفصه" بود که به عنوانِ ھدیه به او داده شده بود. روزی محمد، به خانۀ حفصه، دخترِ عمر رفت و همچون یک موجودِ شهوتی و خطرناک با "ماریه" ھمبستر شد. ناگهان "حفصه" سر رسید و آنها را بر رویِ کار گرفت و از مشاھدهٔ این قضیه بسیار خشمگین شد. محمد، به او قول داد که ماریه را بر خود حرام کند، به شرطی که "حفصه" این آبروریزی و بی شرمیِ بزرگ را برایِ کسی تعریف نکند، ولی "حفصه" ماجرا را برایِ عایشه و دیگر زنانِ محمد تعریف کرد. و آبرویِ نداشتهٔ محمد را برد.. اینبار نیز محمد از "اللهِ اکبر" موهوم و خیالی، کمک گرفت تا این ماجرا را با سورهٔ «تحریم» فیصله دھد
‎اما فایده نداشت، چرا که عایشه و دیگران، خوب فهمیده بودند که او مردی شهوتران است و از خود اختیاری ندارد و این آیاتِ موهومی که برایِ شهوتش فرت و فرت از الله و جبرئیل بیرون میریزد، چیزی جز سرپوش گذاشتن هایِ دروغین بر کارهایِ محمد نمیباشد
*********************************
‎میمونه دختر حارث الهلالیه: او در زمانِ ازدواج با محمد 36 سال و محمد 60 سال داشت. "میمونه"، خواھرِ ناتنیِ زنِ دیگر محمد بود که محمد او را دیده بود و اینبار نیز شهوتش راه گلویش را بسته بود... او 3 سال با محمد زندگی کرد و 44 سال نیز تنها به زندگی ادامه داد و در سن 80 سالگی فوت کرد... اینگونه زندگی زنان یکی پس از دیگری نابود میشد و تا پایانِ عمر باید تنها میماندند.. چراکه خدایِ محمد اینگونه صلاح دیده بود
*********************************
‎ریحانه دختر زید قرظی: "ریحانه"، این دخترِ بسیار زیبا، از اُسرایِ "بنی قریظه" بود که محمد او را برایِ خودش و به عنوانِ غنائمِ جنگی انتخاب کرد!! و بسیار دردناک و ناراحت کننده در مقابلِ جنازه ها و سرهایِ بریده و بدن هایِ تکه تکه شدۀ خانوادهٔ این دخترِ بیچاره، به او پشتِ سرِ هم تجاوز نمود و ریحانه تنها اشک ریخت و تحمل کرد... "ریحانه" ھرگز حاضر نشد اسلام بیاورد و حتی پیشنهادِ محمد مبنی بر ازدواج با وی را نیز قبول نکرد. از طرفی محمد نیز قصدِ رھا کردنِ این کنیز (برده زن) زیبا را نداشت و وی تا پایانِ عمر برده ماند، ولی حاضر نشد مسلمان شود و با پیرمردی شهوت ران که قبیلهٔ او را کشتار کرده و انسانهایِ بیگناهِ بسیاری را به قتل رسانده است، ازدواجِ رسمی کند
*********************************
‎قضیه دختر جابر از بنی کلاب: او قیافه و صورتش نشان نمیداد چه سنی دارد، و جوان به نظر میرسید... محمد با وی ازدواج کرد، ولی وقتی برایِ ھمبستر شدن به او نزدیک شد، دید که ناز و آلتِ تناسلیِ او بسیار پلاسیده و پیر است، بنابراین وی را طلاق داد ... عزیزانم، ببینید تا چه اندازه نگاهِ پیامبرِ تازیان و عرب پرستان، به جنسِ زن، ابزاری و کثیف بوده است.. بعد شما انتظار دارید پیروانش و عرب پرستانِ ساکن در ایران، رفتارشان با جنسِ والا و پاکِ زن، چگونه باشد!!!؟ ... اهمیتی ندارد که پیامبر در آن سن، تخمهایش پلاسیده شده و پیر است، مهم این است که زنان که برایِ او ابزاری جهتِ سکس هستند و ارزشِ دیگری ندارند، پستان ها و نازِ لایِ پایشان، تر و تازه و روبراه باشد
*********************************
‎زینب دختر خزیمه از بنی عامر بن صعصعه: "زینب" خواهرِ ناتنیِ «میمون» دیگر زنِ محمد بود که پیش از ازدواج با محمد، معروف بود به «ام المساکین»... پس از کشته شدنِ شوھرش "عبیده" در جنگِ بدر، با محمد ازدواج کرد، ولی 8 ماه پس از این ازدواج، از دنیا رفت.. گویا مالِ پیامبر به او نساخته بود
*********************************
‎شنباء دختر عمر الغفریه: مردمِ قبیلهٔ او با قبیلهٔ "بنی قریظه" ھم پیمان بودند، وقتی ابراھیم، فرزند محمد مُرد؛ وی به محمد گفت: اگر تو پیامبرِ راستین میبودی، فرزندت نمیمرد.. محمد نیز با خشم با او سکس کرد!! و پس از سکس او را رها نمود
*********************************
‎ملائکه دختر داوود: محمد با او ازدواج کرد. ولی پس از آنکه "ملائکه" آگاه شد که محمد پدرش را به طرزِ فجیعی به قتل رسانده است، از محمد جدا شد
*********************************
:‎عزیزانم، زنانِ دیگرِ محمد را با ذکرِ نامِ آنها در زیر برایتان نوشته ام

‎عمره دختر یزید: محمد وی را طلاق داد زیرا وی به بیماریِ جذام مبتلا شده بود

‎ملائکه دختر کعب: او با محمد ازدواج کرد، ولی محمد پس از مدتِ کوتاھی وی را طلاق داد

‎عالیه دخترِ طبیان از بنی بکربن: محمد با وی ازدواج کرد، ولی پس از مدتی او را طلاق داد

‎سناء بنت سفیان: محمد مدت کوتاھی با او بود

‎عمره: محمد با او ازدواج کرده بود و بیوه ماند

‎دختر الجاهل: مدت کوتاھی با محمد بود و جدا شد

‎وبه دختر امیر
‎عماره یا عمامه دختر حمزه
‎شینیا دختر سالت
‎فاطمه دختر سریح
‎ھند دختر یزید
‎ عصما دختر سیاء
‎خوله بنت الھذیل
‎ لیلی بنت الخطیم
‎ ام ھانی دختر ابوطالب
‎ضباعه دختر عامر بن قرط
‎ صفیه دختر بشامه
‎ام حبیبه دختر عباس بن عبدالمطلب
‎ جمره دختر حارث بن ابی حارثه
‎زینب دختر یزید
‎ھبله دختر قیس و خواھر اشعث
‎ام شریک دوسی
‎یکی از زنانِ محمد، زمانی که مردان از مسجد خارج میشدند، زیرچشمی به آنها نگاه میکرد، و مردان را دید میزد... به همین دلیل محمد پس از همخوابگی با او، این زن چشم چران را طلاق داد ... ولی مهم این است که نخست با او خوابیده و سپس طلاقش داده است
---------------------------------------------
‎دوستانِ آگاه و خردگرا، از آنجایی که هدفِ این ریویو نام بردن از برخی از زنانِ «محمد بن عبدالله» بوده است، بنابراین نامی از پسر بچه هایِ بیچاره و ساده ای که با وی بوده اند، نمیبرم... در ریویوهایِ دیگر در این مورد بیشتر مینویسم
‎امیدوارم با این ریویو بهتر از پیش با محمد، پیامبرِ تازیان که عرب پرستانِ ساکن در سرزمینمان، به او و به کارهایِ او افتخار نیز میکنند، آشنا شده باشید و معنایِ زن بارگی را به خوبی درک نموده باشید و جایگاه و ارزشِ جنسِ لطیفِ زن را در اسلامِ نابِ محمدی، فهم کرده باشید...نمیدانم، شاید برایِ برگزیدگانِ بتِ اللهِ اکبر، زن بارگی، معنا و مفهومش با انسانهایِ دیگر متفاوت است و ما نمیدانیم

‎«پیروز باشید و ایرانی»

[Ahmed · Rating 4 out of 5]

كان الحافز الأول لقرائتى هذا الكتاب
الفصل الذي قرأته عن أزواج النبي وهجرهن شهرا في كتاب حياة محمد
وبذلت بنت الشاطئ مجهودا لا ينكر في اخراج الكتاب بهذة الصورة
التى تشعرك انك كنت معهم في البيت النبوي
والكتاب بما فيه من أدلة ومصادر قاطعة
ينفي دعاوى المبطلين التى تقول [ان النبى شهواني أو زير نساء والعياذ بالله

[Hadeer Khaled · Rating 4 out of 5]

اللهم صلِّ و سلم و بارك على سيدنا محمد و على آل سيدنا محمد و على أصحاب سيدنا محمد كما صليت على سيدنا إبراهيم و على آل سيدنا إبراهيم إلى يوم الدين.
كتابٌ بعيد كل البعد عن الأسلوب العلمي و كثرة الأسانيد التي قد تكثر في الكتب من هذا النوع، و في نفس الوقت يلتزم بإيراد المصادر و المراجع من أمهات الكتب لتحرّي الدقة في التفاصيل المهمة و التي وقع الخلاف عليها مثل الأسباب التي جعلت الرسول يعتزل نساءه تسع و عشرين ليلة، و أيضًا قصة زواجه عليه الصلاة و السلام من أم المؤمنين زينب بنت جحش رضي الله عنها.
و قد أوضحت الكاتبة في بداية الكتاب قائلة:
" و لا على القارئ بعد هذا أن يلتمس هنا ما وراء ذلك من تحقيق تاريخي لسنة الوفاة، و تحديد مكان القبر و تتبع دقيق لأنبائها بعد زوجها، فليلتمسه في غير هذا الكتاب إذا شاء، و حسبه مني أن أقدم له من ملامح شخصيتها الأصيلة، ما يضيء تاريخها كله."
فكان الكاتب شائقًا ماتعًا و كأنك تقرأ قصة أو رواية و لكن رواية بعيدة عن أسلوب الروايات الفني الذي قد يزيد أو ينقص تفاصيل تؤثر على عملية الصدق التاريخي، و أي تاريخ! فهذا تاريخ نساء أشرف الخلق عليه أفضل الصلاة و السلام.
ربما أزعجني في بداية الكتاب ذكر الكاتبة أن السيدة خديجة كانت في الأربعين عند زواجها من الرسول و قصة الحمامتين عند إختباء الرسول و الصديق و لكن ربما قد أخذت بالرواية التي تدعم هذه القصص، و هو ما تعارض مع ما درسته في التاريخ الإسلامي للسيرة النبوية و الخلفاء الراشدين، و ربما يمكن أن أعزو هذا للنمط الأكاديمي الذي اعتدت عليه.
و لكنها أخرجت كتابًا يحكي للقارئ قصة أمهات المؤمنين ا��إحدى عشر و قصة زواجها و الظروف السياسية المحيطة و الاجتماعية، كما أنها حرصت على نقطة مهمة للغاية تثير اللبس في هذا الموضوع، ألا و هي تهافت بعض الرجال على فكرة التعدد مؤمنين أنهم بهذا مطبقين للسنة النبوية!
و الأمر يختلف كثيرًا كثيرًا، فهو رسول الله، يتمنى المرء منّا لو أنه كان خادمًا عنده، فكيف لا تحرص السيدة سودة بنت زمعة رضي الله عنها على أن تبقى على ذمته حين عرض عليها أن يسرحها حفظًا لمشاعرها فتسرع عارضةً تنازلها عن ليلتها للسيدة عائشة رضي الله عنها قائلة: " ..و والله ما بي على الأزواج من حرص، و لكني أحب أن يبعثني الله يوم القيامة زوجًا لك ".
فالمبدأ مختلف و عامةً كان زواجه من كل امرأة فيهن لسبب محدد مثل قصة السيدة زينب بنت جحش رضي الله عنها لإبطال أحكام التبني.
كما أن الكاتبة قامت بهدم كل إدعاءات المستشرقين حول زواجه من السيدة عائشة في سن صغيرة و بعض النقاط التي أعطوا فيها أحكامهم بلا بصيرة و بلا فهم.
أما المبحث المفضل عندي، فكان قصته عليه الصلاة و السلام مع السيدة مارية القبطية، و ذهولي عندما عرفت أني من نفس المدينة التي كانت منها في صعيد مصر :)
أحببت قصتها كثيرًا و أحببت عرض الدكتورة عائشة لها.

[Lamia Bellahcene · Rating 5 out of 5]

أجمل عالم نعايشه بين ثنايا الكتب هو عالم النبي "صلى الله عليه و سلّم" و آ ل بيته "رضوان الله عليهم"، المواقف الجليلة في هذا الكتاب تقشعر لها الأبدان و يهتز لها الوجدان للمكانة العظيمة و المعاملة الكريمة التي حظيت بها المرأة و الزوجة في حياة خاتم الأنبياء .

[سماح عطية · Rating 3 out of 5]

وأوّل شبهة واجهتها بنت الشاطيء حين بحثت عن نساء النبي رضي الله عنهنّ بالطبع هي شبهة تعدد الزوجات؛
وقد راق لي تفنيدها إياها وردها عليها.


لذا وضعته بالمراجعة للانتباه إليه وسهولة العودة إليه.

#للحديث بقية

[nada ☁️ · Rating 5 out of 5]

كتاب "نساء النبي" من تأليف (عائشة عبد الرحمن)،
يتناول سيرة زوجات النبي محمد ﷺ بأسلوب أدبي تاريخي. يركز الكتاب على التعريف بشخصياتهن، وأدوارهن في الدعوة الإسلامية، وأهم المواقف التي مررن بها. كما يُظهر الجوانب الإنسانية في حياتهن، ويحلل العلاقات الاجتماعية التي نشأت في بيت النبوة.

ما يميز كتاب "نساء النبي" لعائشة عبد الرحمن هو قدرته على تحويل السرد التاريخي إلى تجربة أدبية حية. بأسلوب يجمع بين الدقة التاريخية والجاذبية الأدبية،
نجحت الكاتبة في تقديم شخصيات أمهات المؤمنين بصورة نابضة بالحياة، بعيدًا عن الأسلوب التقريري الجاف. هذا المزج الفريد جعل قراءة الكتاب سهلة وممتعة، حيث تترسخ المعلومات بسلاسة دون عناء الحفظ أو الشعور بالملل، مما يجعله واحدًا من الكتب القليلة التي يمكن الانتهاء منها بسرعة مع الاستمتاع بكل صفحة فيها.

يعد هذا الكتاب من أجمل قراءاتي هذا العام حتى الآن، وكان مدخلي الأول إلى أسلوب عائشة عبد الرحمن المميز، وسيكون بداية رحلتي مع أعمالها ان شاء الله.🤎

.
.

[Tasneem · Rating 4 out of 5]

أتذكر أسلوبها السلس و الشيق و المعلومات التي حصدتها من الكثير من التراجم و تعقيبها في بعض الأحيان عليها و ردها على بعض المستشرقين..

لكتاب بالرغم من صغره _ مقارنة بتراجم بيت النبوة_ إلا أني أعتقد أنه جيد جدا و قدم شرحا جيدا لنساء النبي دون الخوض في تفاصيل ذات شبهة.

[ESRAA MOHAMED · Rating 4 out of 5]

يقدم الكتاب قصة كل زواج للنبي مع ذكر التفاصيل المحيطة بهذا الزواج وأهم الأحداث التي تخص الزوجة.

في البداية تحدثت بنت الشاطئ بإيجاز عن شخصية النبي صلى الله عليه وسلم فبالرغم من بشريته استطاع أن يقود الأمم إلى النور ويحمل ختام رسالات الدين.

عادة ما نقرأ عن حياة النبي وأزواجه في بيته لكُتاب نزهوا الرسول عن بشريته التي أقرها كتاب الإسلام والعقيدة وتخوفوا من ذكر تفاصيل حياته في بيته مع أزواجه، لذا أرادت الكاتبة أن تتحدث بإيجاز عن شخصية محمد زوجاً رجلاً وشخصيته نبياً رسولاً لتؤكد بشرية الرسول، فلم تنزع الرسالة من قلبه عواطف البشر ولا عصمته من أعراض البشرية، فكابد ما كابده سائر البشر من خوف و تعب ويتم وثكل ومرض، وشعر بالحب والأمل والحنين والاشتياق.

كان زوج يتلقى من حين إلى حين أوامر ربه في علاقاته بنسائه وفي أخص الشئون الزوجية، فهو بشر رسول.
عاش المصطفى في بيته رجلاً ذا قلب وعاطفة ووجدان.
زوج فريد جمع بيته عقائل كريمات اختلفت ألوانهن وتباعدت أصولهن ومنابتهن، وتفاوتت أعمارهن وشخصياتهن، سيدات من نسل حواء يغضبن ويتنافسن وتأكلهم الغيرة على حبيبهم فتتجاوز المدى في بعض الأحيان.
سيدات فضليات تزوجن من بشر يتلقى الوحي ويبلغ رسالة الله، حياة بشرية سماوية.

ناقشت الكاتبة مسألة تعدد الزوجات وحياة الضرائر بأسلوب واضح وبسيط، نافية ما يدور حولها من كلمات متعصبة ضالة.

ميزة الكتاب سلاسة الحكي عن المواقف الطريفة التي قد تحدث في أي بيت بين الضرائر، وتنافس أمهات المؤمنين على إرضاء الرسول والفوز بمكانة مميزة في قلبه، وصبر الرسول وتقبله لهذه النزاعات في هدوء وابتسامة إلا في مواقف قليلة اضطر إلى أخذ نسائه بالشدة.

كتاب رائع وجذاب وبسيط بعيد عن كثرة الأسانيد والتعقيد فتجد نفسك تسرع إلى الانتهاء منه.

سلام على سائر نساء النبي صلى الله عليه وسلم، أمهات المؤمنين رضي الله عنهن..

في وصف الحبيب المصطفى 💙
كان شاباً وسيماً، معرب الملامح، أزهر اللون، ربعة في الرجال ليس بالطويل البائن ولا بالقصير المتردد، ضخم الرأس، مبسوط الجبين، مرسل الذقن، عالي العنق، عريض الصدر، غليظ الكفين والقدمين، يتوج هامته شعر كث شديد السواد، وتشع عيناه الدعجاوان الواسعتان جاذبية تحت أهداب طوال حوالك، وتتألق أسنانه المفلجة البيضاء إذا تكلم أو ابتسم.
وكان يسرع الخطو ملقياً بجسمه إلى الأمام، ويحسن الإصغاء ملتفتاً إلى محدثه بكل جسمه، لطيف المحضر، يضحك أحياناً حتى تبدو نواجذه، فإذا غضب لم يَخنه حلمه، بل ينفر عرق بين حاجبيه السابغين المتصلين، من أثر الغضب.
وهو أجود الناس كفاً، وأجرأ الناس صدراً، وأصدق الناس لهجة، وأوفى الناس ذمة، وألينهم عريكة، وأكرمهم عشرة، من رآه بديهة هابه، ومن خالطه أحبه...
وفي حديث لأم معبد الخزاعية عاتكة بنت خالد، تقول وصفاً لمحمد صلى الله عليه وسلم، وقد رأته قبل أن تعرفه :
" رَأَيْتُ رَجُلًا ظَاهِرَ الْوَضَاءَةِ - حسن المنظر -، أَبْلَجَ الْوَجْهِ - مشرق الوجه - ، حَسَنَ الْخَلْقِ لَمْ تَعِبْهُ ثَجْلَةٌ - ضخامة البدن وعظم البطن -، وَلَمْ تَزْرِ بِهِ صَعْلَةٌ - الصلع -، وَسِيمٌ قَسِيمٌ - وسيم جميل -، فِي عَيْنَيْهِ دَعَجٌ - شديد سواد العين مع اتساعهما وشديد بياض بياضهما -،وفِي أَشْفَارِهِ وطَفٌ - طويل شعر الأجفان -، وَفِي صَوْتِهِ صَهَلٌ - بحة وخشونة -، وَفِي عُنُقِهِ سَطَعٌ - طويل العنق -، وَفِي لِحْيَتِهِ كَثَاثَةٌ - الغزير الكثيف ليست بالقصيرة ولا الطويلة -، أَزَجُّ - طويل الحاجب مع رقة فيه -، أَقْرَنُ - متصل الحاجبين -، إِنْ صَمَتَ فَعَلَيْهِ الْوَقَارُ وَإِنْ تَكَلَّمَ سَمَاهُ وَعَلَاهُ الْبَهَاءُ أَجْمَلُ النَّاسِ وَأَبْهَاهُم مِنْ بَعِيدٍ وَأَحْلَاهُ وَأَحْسَنُهُ مِنْ قَرِيبٍ حُلْوُ الْمَنْطِقِ فَصْلٌ لَا نَذْزٌ وَلَا هَذْرٌ كَأَنَّ مَنْطِقَهُ خَرَزَاتُ نَظْمٍ تحَدَّرْنَ رَبْعَةٌ لَا بَائِنُ مِنْ طُولٍ وَلَا تَقْتَحِمُهُ عَيْنٌ مِنْ قِصَرٍ غُصْنٌ بَيْنَ غُصْنَيْنِ هُوَ أَنْظَرُ الثَّلَاثَةِ مَنْظَرًا وَأَحْسَنُهُمْ قَدْرًا لَهُ رُفَقَاءُ يَحُفُّونَ بِهِ إِنْ قَالَ أَنْصَتُوا لِقَوْلِهِ وَإِنْ أَمَرَ تَبَادَرُوا إِلَى أَمْرِهِ مَحْفُودٌ مَحْشُودٌ - معظم مكرم مخدوم-،لَا عَابِسَ وَلَا مُفند - لا يستقل بعقل صاحبه أو حسن الصحبة - "



استمتعوا...
دمتم قراء…❤❤❤

[رؤى · Rating 5 out of 5]

الكتاب ممتع يفيض بريح المدينة و عبق مكة ..
عشت مع الرسول و زوجاته ليلتين
لن أنساهما
و رأيت مكر النساء و غيرتهن على رجل كمحمد
و يتردد في ذهني قول لعائشة حينما سألها الرسول صلى الله عليه وسلم : أغرتِ ؟
فتجيبه : و مالي أن لايغار مثلي على مثلك ؟
..
هفى قلبي وطار لذكرك يا محمد و ما استطاب
و إني أحن ليوم اللقاء ..
فعجل يارب هذا اللقاء.
اللهم صلِّ على محمد و على آله وصحبه وسلم .

[حنين عِشرَة · Rating 5 out of 5]

عشت مع هذا الكتاب في ظلال بيت النبوة، مستمعة لما يدور تارة، شاهدة على ما يحدث تارة أخرى، ومشدوهة متعجبة لما أعرف عن نساءه مما لم يرد على مسامعي ويخطر على إدراكي من قبل تارة أخيرة، أحببت أسلوب الكاتبة كثيرا، لا هو بالركيك البسيط الذي لا يرقى لقيمة الحديث، ولا هو بالمعقد الغليظ الذي لا أعي معظمه من غريب اللفظ، وثقيل البيان.
لشد ما أعجبني ربط الكاتبة بين حياة كل زوجة وأخرى على غير تداخل، والروية في الحديث والسرد ببساطة .. ولشد ما أعجبني ذكر الكاتبة لكل الآراء والأقوال التي وردت عن الأحداث مع عرض وجهة نظرها في الرد على كل شبهة أو افتراء على أحد من الأزواج المكرمات رضي الله عنهن وأرضاهن.
أعطي الكتاب إعجابي، ومعه خمس نجوم.

[RandomReader · Rating 5 out of 5]

أول كتاب أقرأه لعائشة عبد الرحمن، وهو ليس آخر الكتب، فأسلوبها متع وسلس! .. في هذا الكتاب تأخذنا باسلوبها هذا في رحلة عبر حياة سيدنا محمد "الزوج" النبي، وهي بالنسبة لي مختلفة عما اعتدته من حياة النبي وأمهات المسلمين والصحابة. في هذا الكتاب أدركت معنى أنهم بشر لهم حياتهم الخاصة التي تأثرت بها فضحكت معهم وبكيت.

[Noha Ebada · Rating 3 out of 5]

قرأت هذ الكتاب وأنا في الصف الثالث الإعداددي
أعجبني جدا ، اللغة جميلة ، والقصص روايتها جيدة ، كنت مأخوذة بسحر بيت النبي ،
معاملاته الراقية لزوجاته ، حقاً كنت مستمتعه جداً إلي ان وصلت إلي قصة السيدة عائشة
وكنت علي صغر سني الم بكثير من المعلومات ، الكثير جدا عن السيدة عائشة خاصة ،
وعائشة عبد الرحمن كانت تحكي في فصل السيدة عائشة جيد جدا لكن كنت استغرب لماذا لم تستفيض كما استفاضت في الفصول السابقة ! وضعت علامة استفهام وأكملت القراءة
إلي أن وصلت إلي حديثها عن غيرة السيدة عائشة وموقفها عند موت النبي ، ووضعت الف علامة استفهام علي كلامها
واكملت القراءة ، بعد انتهائي من الكتاب ، ناقشتني أمي فيه
سألتني ألم تستنكري أي شيئ في هذا الكتاب ؟
وكأنني كنت أنتظر سؤالها ، فأخبرتها ان الكتاب جميل لكن الكاتبة بخست السيدة عائشة حقها جدا ، وبالغت في وصف غيرتها باسلوب غير لائق ، وفي نهاية فصل السيدة عائشة حكت انها خرجت مع النساء عند موت النبي تشق الجيوب وتلطم الخدود
كيف هذا ياأمي !؟
الم يُروي عن النبي انه قال "ليس منا من لطم الخدود وشق الجيوب ودعا بدعوي الجاهلية "
والسيدة عائشة مؤكد هي أكثر من يعرف هذا ، وربما سمعت الحديث من فم النبي مباشرة ، كيف تقول عنها عائشة عبد الرحمن انها فعلت ذلك كيف ؟!

فابتسمت امي لتخبرنيأنها درست أن عائشة عبد الرحمن في أواخر حياتها أعلنت عن تشيعها ، ومنه تفهمين لماذا تتجني في بعض النقاط علي السيدة عائشة ، ولا تستفيض

صحيح أنني أكره التصنيفات ، فبالأخير كلنا مسلمون بعيداً عن المذاهب
لكنها لم تكن حيادية حتي في فصل السيدة عائشة ، وهذه ملحوظة واضحة جداً
غفر الله لها ،

عدا هذا الكتاب جيد ، وأرشحه لكل من لم يقرأ عن نساء النبي من قبل كبداية ، مع عدم نسيان الملاحظة التي ذكرتها بالأعلي .

[Salma Fawzy · Rating 5 out of 5]

* سلام علي ميمونه وسلام علي نساء النبي صلّ الله عليه وسلم, أمهات المؤمنين
استمتعت بقرأته
للمره الأولى اقرا كتاب عن امهات المؤمنين بهذه السهوله واليسر ابدعت في كلماتها تعرفت منه علي امور عده صفاتهم, قدرتهم علي التعامل مع المواقف و التصدي للازمات احببتهم بالرغم من حبي لهم بالفطره ولكن زاد القلب حبا بعد ان عرفهم عن قرب
تعرفت منه علي قدره رسول الله صل الله عليه وسلم علي التعامل مع هذا العدد من امهات المؤمنين و التعامل بلين و حكمه ونصر كل واحده منها و السعي الي رفع شأنها

وليعلم الرجال ان الغيره هي غريزه الله في النساء فنحن نشبه ام المؤمنين عائشه رضي الله عنها و باقي نساء النبي صلّ الله عليه وسلم
و اخيرا مهما قدر لي ان اصف هذا الكتاب الاكثر من رائع فإني لا اعطيه حقه
شكرا للقدر ان وضعه امامي

[عمر · Rating 5 out of 5]

سلام على نساء النبي صلى الله عليه وسلم ,أمهات المؤمنين

[Asma AlBatli . · Rating 5 out of 5]

هذا نوع فريد من قصص بيت النبوة؛
كنت ابحث عمّن يحدثني عن الرسول زوجًا .. عن الطبيعة البشرية في شخصه؛ عن حياة الضرائر؛ وغَيرة نسائه

جهد عظيم ماقامت به الدكتورة عائشة في سرد قصص أزواجه وتفصيل مواقفهن في خط الحياة النبوية؛ دون أن تلغي الجانب البشري فيهن وأنهن نساء كما البشر تثقلهن الغيرة ويشغلهن أمر التفرد بالزوج
و دون أن تحاول التبرير أو المغالطة او حمل الأمر مالايحتمل كما فعله المستشرقين .


اللهم صل على نبينا محمد وعلى أزواجه أمهات المؤمنين وذريته وآل بيته .

[Safa Magdy · Rating 5 out of 5]

اول مره أقرا لعائشه عبد الرحمن وان شاء الله لن تكون الاخيره
الكتاب تضمن الحديث عن زوجات النبى عليه الصلاة والسلام والحديث عن النبى كزوج
اسلوب الكاتبه جميل وممتع .

[Sherouk Magdy · Rating 5 out of 5]

بيت النبي ، غيرتهم عالنبي ، حبهم ليه وحبه ليهم ، السيدة عائشة ودلعها عالنبي ، الرسول الزوج اللي سايب مراته تغير عليه عمره ما جرمها من طبيعة حوا ، كتاب لذيذ جدًا

[Hadeer Hadeer · Rating 5 out of 5]

يجعلك تتمنى لو كنت تعيش زمانهم :))
بجد رحلة كانت رائعه ^_^
اللهم اجعلنا نلقاهم في جنانك ياكريم <3

[Ahazeej · Rating 4 out of 5]

رضي الله عنهن وأرضاهن رضي الله عنهن وأرضاهن ! ♥️
والله إن المرء ليقبطهن على صحبته ﷺ
هن أمهات المؤمنين القدوات اللاتي لم يتجردن من إنسانيتهن وعفويتهن، وحدهن عاملن رسول الله ﷺ كزوج ونبي في آن
أسأله جل في علاه أن يجمعني بهن في جنته لي مع كل واحدة منهن حديث أريد أن اسمعه منها

* كيف استجمعت خديجة أنوثة وأمومة الكون كله فهدهدت خوفه ﷺ وسكنت روعه وأحتوت قلقه يوم أتاها بأعظم ما جاء به إنسان يوماً ! من أين واتتها الشجاعة لتصبر وتصبر !
* سودة؛ أثرتي أن تبعثي يوم القيامة زوجة للنبي هكذا أحببتي فماذا حدثك قلبك يوم أتاك رسول الله ﷺ ينبئك ان يسرحك ! كيف خفق قلبك كيف نطقت شفتاك أني وهبت ليلتي لعائشة؟
* عائشة وما أدراك ماعائشة ! حبيبة رسول الله وبنت صاحبه وحبيبه ! لو أني أحظى بحوار طويل معها فأرى تلكم المرأة التي نشأت في بيت رسول الله ﷺ وعلى دينه ! تلكم الشخصية القوية المحبة ! من لا تألو جهداً في الحفاظ على حبيبها ! ولو استطاعت ان تستأثر به دون نساء الأرض لفعلت ! والله لا يلومك في ذاك لائم وكيف لا يغار مثلك على مثله ! ♥️
* أم المساكين زينب من كتب الله لها في آخر أيامها أن تمنح صحبة رسول الله وأن تكون إحدى أمهات المؤمنين! ماذا بينك وبين الله؟
* جويرية بنت الحارث من "لم تكن امرأة أعظم على قومها بركة منها" ♥️
* صفية بنت حيي كيف كان شعور أن تكوني تحت حماية رسول الله ﷺ وفي جواره كيف كان الأمر وهو يدفع عنك كل كلمة تكدر صفوك ؟
* أم حبيبة بنت أبي سفيان كيف الحال وقد أنقسم القلب بين زوج وأب ؟
* في قلبي شئ خاص لمارية القبطية لا أعلم ماهو ولكني أعلم أني أحبها
اللهم أجمعني بهن في جنتك، وعرفني بهن أكثر وأكثر
رضي الله عنهن وأرضاهن رضى الله عنهن وأرضاهن ♥️🌿

[فدوى أوشن · Rating 4 out of 5]

مع ما ذكرت الكاتبة في مقدمات طبعاتها على أنها أخذت من مصادر أصيلة، لا يرقى إليها أي شك في حسن المقصد وصحة الإيمان...
إلا أني ألاحظ عليها أن انسياقها مع أسلوب السرد جعلها تبالغ وتجتهد في وصف بعض المشاعر والمواقف التي لم ترد في كتب السيرة، إضافة إلى بعض الأغلوطات كذكرها في قصة هجرته صلى الله عليه وسلم لغار ثور للحمامتين والعنكبوت، وقد قال الألباني رحمه الله واعلم أنه لا يصح حديث في عنكبوت الغار والحمامتين على كثرة ما يذكر ذلك في بعض الكتب والمحاضرات التي تلقى بمناسبة هجرته صلى الله عليه وسلم إلى المدينة. وهذا ما أكده أيضا ابن عثيمين رحمه الله، حيث قال: يذكر المؤرخون أن النبي حين اختفى في غار ثور عششت عليه العنكبوت ووقفت الحمامة على غصن شجرة؛ وهذا كذب لا صحة له، ولا فيه آية للرسول صلى الله عليه وسلم ينقل، أي إنسان تعشش العنكبوت وتكون حوله حمامة إذا رآه من يراه يقول: ما في أحد: لكن الرسول عليه الصلاة والسلام أعمى الله أبصارهم عنه؛ ولهذا قال أبو بكر : يا رسول الله لو نظر أحدهم إلى قدمه لأبصرنا.
غير هذا فإن أسلوب الكتاب جميل بسيط سلس يأخذك إلى بيت النبوة ويصف لك حياة أمهات المؤمنين مع الرسول صلى الله عليه وسلم كزوج، ويصف مظاهر المودة والرحمة والحب العميق، ونزعة الأنثى السليمة الفطرة إلى الغيرة "وما لها ألا يغار مثلها على مثله! ". وما قرأت هذا الكتاب إلا حبا فيهن رضوان الله عليهن جميعا، وكم تمنيت وأنا أقرأ وكلما قرأت شيئا عن السيرة أن لو عشت زمانهن، زمان الحبيب صلى الله عليه وسلم، اللهم اجمعنا بهم في جنات النعيم ~آمين~

[يسرا صلاح الدين · Rating 4 out of 5]

لغة مرهفة و أسلوب جاذب يصور سيرة كل أم من أمهاتنا في فصل مستقل، فتظهر الملامح الشخصية لكل أم من أمهات المؤمنين و رغم تزامن الأحداث إلا أن الكاتبة حرصت ألا تقع في شرك التكرار .
في كتب السير نقرأ مواقف متناثرة متعلقة بأمهاتنا، فتغيب الملامح عنا أمام اهتمامنا بالسيرة. لكن هنا كل أم تلمس في قلبي جانب. فأمي خديجة هي نبع الأمومة و الحنان العذب و الصدق و الصمود أمام الشدائد فجمعت بين الرقة و القوة في آن واحد. و أمي عائشة أحب زوجات النبي صلى الله عليه و سلم إليه و التي إمتحنت إمتحان شديد فكان كرم الكريم عوضاً لها فنزل الوحي بالبراءة و مات النبي في حضنها و بيتها و يومها. و أمي أم حبيبة التي عانت الغربة، فالأولي غربتها في قريش حين أسلمت هي و زوجها و الغربة الثانية في الحبشة بعيداً عن الوطن و الغربة الثالثة هي غربة في غربتها عندما تركها زوجها في الحبشة و تنصر. و لن تتسع لغتي للتعليق أك��ر من ذلك

المأخذ الوحيد على الكاتبة ترجيح رواية ضعيفة في قصة زواج أمنا زينب بنت جحش و هي رواية لا تليق بمقام النبوة و الرسالة، نعم النبي صلى الله عليه و سلم بشر قدوة للبشر لكنه يتميز أنه يوحى إليه و هذا مقام له خصوصية ثابتة في جميع كتب السنة و السير

[Nayra Mustafa kamel · Rating 5 out of 5]

الله الله الله ♥♥♥
لم يسعنى التعبير عن روعة الكتااب فتمتلك الكاتبة عائشة عبد الرحمن العبقرية فى تجسيد الأحداث حتى تشعر بالسطور تبض حياة كلما تحدثت عن سيد الخلق سيدنا محمد صل الله عليه وسلم ♥♥♥
الكتاب بيخليك عايش مع سيدنا محمد الزوج صاحب الطبعية البشرية تصحبه فيها بتفاصيلها
اللهم صل وسلم وباارك عليكى يا حبيبى يا رسول الله ♥♥♥
كلما اردت ان تشعر انك تعيش مع سيدنا محمد افتح كتاب بيحكى عن سيرته الشريفة هتحس بشوق روحك لرؤياه #نساء النبى من الكتب دى (Y) (Y)


وحياة "محمد" في بيته، تبدو رائعة في بشريتها، فقد كان يؤثر أن يعيش بين أزواجه رجلا ذا قلب وعاطفة ووجدان، ولم يحاول -إلا في حالات الضرورة القصوى- أن يفرض على نسائه شخصية النبي لا غير، ونحن اليوم نقرأ ما وعى التاريخ من مرويات عن تلك الحياة الزوجية، فيبهرنا ما فيها من حيوية فياضة لا تعرف العقم الوجداني، ولا الجمود العاطفي، وما ذاك إلا لأنه كان سوي الفطرة، فأتاح بذلك لنسائه أن يملأن دنياه الخاصة حرارة وحيوية، وينحين عنها ظلال الركود والفتور والجفاف

[أحلام بريئة · Rating 5 out of 5]

من أروع ما قرأت...كتاب "نساء النبي" هو عبارة عن سيرة لأمهات المؤمنين و تعايشهم في بيت النبي صلى الله عليه و سلم. استمتعت كثيرا بقراءته و معرفة سيرة النساء الذين تزوجهن النبي و طريقة تفكيرهم و سلوكهم في بيته, و معاملته الطيبة معهم و العدل بينهم . أعجبتني غيرة عائشة رضي الله عنها على زوجها حبيبها من نسائه وكيف كانت تحضر المقالب لنسائه لجعل النبي يكره نسائه ,لكن ما أعجبني أكثر هو حبه لها و كان يدرك أن ما كانت تفعله فقط لأنها تحبه و تريده لها وحدها و لا تريد مشاركته مع أخرى, لذلك لم يكن يعاتبها كثيرا, بل كان يعذرها و يكتفي بابتسامة و قوله: "ويحها لو استطاعت ما فعلت".

من الإقتباسات التي أعجبتني:
قول الرسول لعائشة: "أغرت",
فترد عائشة: "ومالي أن لا يغار مثلي على مثلك" ...

قول الرسول " اللهم هذا قسمي فيما أملك, فلا تلمني فيما تملك ولا أملك" .
استفدت من هذه السيرة كثيرا إذ علمتني أشياءا كنت أجهلها. لذلك أنصح بقراءته

[إسراء عرايفي]

اسم الكتاب: نساء النبي.
اسم الكاتبة: عائشة عبد الرحمن، المُلقَّبَة ببنتِ الشاطئ.
عدد الصفحات:٢١٤.
المستوى:متوسط.

بدأتُ رحلتي مع السيدة عائشة عبد الرحمن في العاشر من مايو لعام ٢٠٢٠، وهذي تجربتي الأولى معها، وأسأل الله أن يكتب لنا لقاءًا أخر.
واستهلَّت كتابَها بمقدمةٍ فصيحة، عبَّرَت فيها عن شعورِها بالهيبة حيالَ سرد قصة النبي البشري المرسَل وسيداته الغير معصوماتٍ من كيدِ وغيرةِ النساء، وهم زوجات خير الرجال رضي الله عنهن جميعًا.

الكتابُ مقسَّمٌ إلى عشرة فصولٍ وجيزة، مع لغةٍ فصيحة، وأسلوب سردٍ عظيم ومميز، وتحولٍ بين إثارة العاطفة، وتقديم الحجج والأدلة العقلية والمنطقية إذا اقتضت المسئلةُ ذلك، اعتقد بأني إذا قرأت اقتباسًا، دونما معرفة كاتبه، وكان لبنت الشاطئ لعلمت وحدي، فلها لوازم لفظية محببة للقلب.

الاقتباس:
"إني لأحبُّ حبيبَها"
قولُ الرسولِ-صلى الله عليه وسلم- في صُحْبِ خديجة بعد موتها.

انتهيت من الكتاب يوم الرابع عشر من مايو.
أسأل الله أن ينفعني به.

[محمد حسين ضاحي · Rating 4 out of 5]

تقدم بنت الشاطئ سرداً تاريخياً جميلاً لسيدات بيت النبوة أمهات المؤمنين مبنى على دراسة وتحقيق علمى. ولم تكتف د. عائشة عبدالرحمن بتقديم الصورة النبوية للبيت المحمدى إذ لو فعلت لعذرت لأن الواحد منا يتهيب فى الحديث عن سيد الخلق ألا يوفيه حقه أو أن يعجز عن الإلمام بكافة الجوانب فى سيرته وسيرة زوجاته أمهات المؤمنين التى سطرت فيها المجلدات، لكنها تقدم لنا صورة من البيت المسلم وكيف يمكن أن يكون، وفيما يكون بين الرجل وزوجته.

[Sara Al Mabruk · Rating 5 out of 5]

وحياة "محمد" في بيته، تبدو رائعة في بشريتها، فقد كان يؤثر أن يعيش بين أزواجه رجلا ذا قلب وعاطفة ووجدان، ولم يحاول -إلا في حالات الضرورة القصوى- أن يفرض على نسائه شخصية النبي لا غير، ونحن اليوم نقرأ ما وعى التاريخ من مرويات عن تلك الحياة الزوجية، فيبهرنا ما فيها من حيوية فياضة لا تعرف العقم الوجداني، ولا الجمود العاطفي، وما ذاك إلا لأنه كان سوي الفطرة، فأتاح بذلك لنسائه أن يملأن دنياه الخاصة حرارة وحيوية، وينحين عنها ظلال الركود والفتور والجفاف

[آية مجدي · Rating 5 out of 5]

خير الأزواج لخير زوج
سلاسة اللغة وتناوله لبشرية وأنوثة أمهات الؤمنين هو سر روعة الكتاب

سلامٌ عليهنٌ وعلى رسول الله

[نورهان · Rating 4 out of 5]

الكتاب حلو اوي
وأسلوب الكاتبة عظيم
(=

[Mahmoud Youssef · Rating 5 out of 5]

تقرأ سيرة أمهات المؤمنين رضي الله عنهن فلا تزال تضحك لما كُنَّ عليه من فطرة النساء وتقول" رحم الله أمهات المؤمنين"