YA readers (Percy3 Group) discussion

The Royal Ranger (Ranger's Apprentice, #12)
This topic is about The Royal Ranger
20 views
بوک کلاب (بخش انگلیسی) > ششمین دور کتابخوانی انگلیسی - The royal ranger (Ranger's apprentice #12)

Comments Showing 1-18 of 18 (18 new)    post a comment »
dateUp arrow    newest »

Reihane | 145 comments Mod
شروع ششمین دور کتابخوانی انگلیسی
این دور می خوایم کتاب دوازدهم کارآموز رنجر به نام
The royal ranger
رو بخونیم که به تازگی چاپ شده و در ماه سپتامبر با افتخار جایگاه سوم پرفروشترین ها رو به خودش اختصاص داده.
کارآموز رنجر هم که دیگه نیازی به معرفی نداره!


message 2: by [deleted user] (new)

هورا!
دارم منفجر می شم از خوشحالی!
من که فصل اولشو خوندم، :دی:دی:دی


message 3: by [deleted user] (new)

وای خدایا :)
دارم می میرم رسماً!!! اون تیکه ی اولش که مدی و کساندرا دعوا می کردن تکراری بود. یه جور کپی پیست اول کتاب هفت.
ولی بقیه ش، عالی عالی بود. خیلی خندیدم سرش :)
و آخر فصل نه... خدای من. جمله ی آخرش رو که خوندم شوک زده شدم :(
بعدا می شینم درست و حسابی نظر می دم :)


message 4: by [deleted user] (new)

من از این چند فصل به یه نتیجه ی کلی رسیدم، و اونم اینه که هوراس و کسی به هیچ وجه پدر و مادر خوبی نیستن :| این دختره چیه اینا تربیت کردن آخه؟ :|
وقتی با جنی حرف می زد نزدیک بود برم خفه ش کنم دختره لوس رو :|
+ دلم خیلی برای پادشاه می سوزه، و برای کسی :(


message 5: by [deleted user] (new)

تا اینجا - متاسفانه - با وجود اینکه عاشق نوشته های جانم، ولی شک دارم بتونم بیشتر از سه بدم بهش. و این خیلی اعصاب خورد کنه. نصف کتاب تموم شده و هیچ خبری نیست :|
+ البته خب آخر فصل بیست و هشت گیلن اومد و کل داستان رو گذاشت کف دستمون. احتمالاً هیجانات و در کل خود داستان از همین جا شروع می شه :)
+ ببخشید، عذر می خوام، یه رنجر از روی اسبش افتاده و مرده؟ :|

اون جایی که ویل داشت با سگش صحبت می کرد... خب هجوم احساسات بچگانه ای بود که از یه مرد به سن ویل بر نمیومد. یعنی واقعاً از نویسنده انتظارشو نداشتم. احساساتش شاید توجیح پذیر بود، ولی مثل اینکه دیالوگ داده باشن دستش حرف می زد، بده این :|
یعنی واقعاً مجبور می شم بهش همون سه رو بدم؟


Reihane | 145 comments Mod
من الان رسسیدم فصل هیفدهم
اول و شروع کتاب خوب بود.
مدی و کسی و هوراس هم خوب بودن.
بعدشم دور همی گیلن و هلت و بقیه خیلی به دلم نشست.
قبول کردن ویل هم خیلی عالی بود و اونا هم خوب نقشه ای براش کشیدن.
ویل خیلی خوب این دختره ی لجباز رو ادب کرد. حقش بود هر کی با جنی چپ نگاه کنه حقش همینه.
اما از اونجا که مدی سر به راه شد و به قولی مشتاق یادگیری شد دیگه همش توضیح و توضیح و توضیحه. داستان یکنوواخت شده خدا کنه خیلی زود درست بشه چون دیگه دوست ندارم فصلی در مورد تیرو و کمان و نحوه ی تیراندازی بخونم :دی :دی .


message 7: by [deleted user] (new)

واقعا قبول دارم. کتاب خوب شروع شد و خوب داستان رو شروع کرد، ولی بعد از اون دفعه که ویل زد زیر خنده و اینا، خیلی یه جوری شده. حس می کنم تا آخر فصل بیست و پنج ترکیب کتاب یک و کتاب هفت بودش.

من الان فصل سی و شش رو تموم کردم. الان شد یه چیزی! داستان از فصل سی باحال شده، بااین که هنوز نمی درکم به چه درد این دزده میخورده دزدیدن این بچه ها.
الان نگران مدی ام. دیوونه س این بچه، ویلم که رفته. خودش هیچی، اگه یه بلایی سرش بیاد ویل عذاب وجدان می گیره هوراسم ناراحت می شه : سوت :دی:دی
+ واقعاً انتظار داشتم کتاب خیلی روی محور کارآموز ویل باشه، ولی دوست داشتم اگه ویل و دوستاش یه کم بیشتر می بودن توی کتاب.
+ چه جان فمینیست شده! البته توی کتاب ده هم خیلی فمنیست بودش، ولی این بار فرق داره ...


Reihane | 145 comments Mod
الان فصل هیجده رو به مکافات تموم کردم! بهتره بگم یه خط در میون همین جوری سمبلش کردم رفت! :دی آخه چقده توضیح واضحات در مورد قلاب سنگ و این مدی مغرور می ده! :دی دیگه که امشب ادامه نمی دم
راستی توی کتاب ده کجاش جان فمنیست شده بود؟؟؟؟


message 9: by [deleted user] (new)

همون جاها که الیس و اونلین می خواستن برن با اون کایاکه، ولی ویل و هوراس نمی ذاشتن و اینا. که هلتم گیر داده بود بهشون :دی:دی
بهتر می شه یه خورده وقت دیگه :)


message 10: by [deleted user] (new)

دارم به این فکر می کنم که آیا اون جمله ی جان آخر اون فصل، الان دیگه کاربرد نداره و خطر از بیخ گوش مدی گذشت، یا دوباره این دختر قراره توی دردسر بیوفته. آخه جمله هه خیلی نگران کننده بود.

" ‘That storyteller was here all right. I’d bet my life on it.’
At the time, she had no idea that she might be doing exactly that. "


مخصوصاً این که دارن توی یه جنگ کاملاً ناعادلانه پا می ذارن ( دو به یازده، اونم یکی شون یه کارآموزه، ویل چه فکری کرده؟ ) ولی اون جمله ی ویل خیلی جالب بود. :

" ‘Nine of them,’ Will whispered.
‘And at least two more in the camp,’ Maddie said.
‘And there’ll be more still in the ship’s crew when it arrives. At least another half dozen.’
Maddie chewed her lip thoughtfully. The odds were tilting a little too far in the enemy’s favour, she thought. Consequently, she was surprised by Will’s next comment.
‘The good news is, we have more than enough arrows,’ he said grimly. "


و یه جمله ای که خیلی باهاش حال کردم، و بعد از اون قسمت اول کتاب که هلت و هوراس و همسران عزیزشون ( :دی ) و گیلن داشتن صحبت می کردن، خنده دار ترین قسمت کتاب بود، اینه:

"She grabbed at the toast and burnt her fingers, dropping the slightly blackened slice of bread onto the grass. She muttered a very unladylike oath. That sent both of Will’s eyebrows soaring.
‘Not the sort of language one expects from a princess,’ he said. ‘Where did you hear that particular expression?’
‘From my mother,’ she replied shortly.
Will nodded. ‘That would explain it.’ "


با این که کتاب خیلی خیلی بهتر شده، واقعاً انتظار خیلی بیشترو داشتم. امیدوارم جالب تر بشه. حالا تا بعداً، ببینیم چی می شه :دی


message 11: by [deleted user] (new)

+ اگه این کتاب رو تموم نکردی این پست رو کمی با دقت بخون، اسپویل می کنه تا حدی. :)

بله بله، کتابم تموم شد :)
راستش نمی دونم نظرم چی بود، یعنی می دونم ها، ولی دلم نمیاد بگم معرکه نبودش این کتاب.
ولی خدایا، وقتی مدی به هوش اومد و فقط گفت من گرسنه مه، برای صبحونه چی داریم نزدیک بود از خنده غش کنم. اون جوابی که ویل بهش داد رو یه شیش هفت باری خوندم :)
His head jerked up and he looked at her. Her eyes were open and she was smiling at him. It was a weak smile, but a smile nonetheless. He felt his heart lurch wildly inside his chest, with hope and relief and joy.
‘What’s for breakfast?’ he repeated numbly. ‘After all that you’ve put me through, that’s all you can say?’
She shrugged, then winced as the movement caused her pain.
‘What can I tell you? I’m my father’s daughter.’


وقتی ویل شروع کرد به گریه کردن، منم نزدیک بود همراهش گریه کنم. صحنه خیلی غیرمنتظره بود. خیلی قشنگ توصیف شده بود. خیلی قابل درک بود.
He began to laugh. And somewhere, the laughter turned to tears and he was sobbing uncontrollably – immense sobs that racked his entire body and floods of tears that coursed down his cheeks. And he knew the tears were the ones he had never been able to shed for Alyss. They were for her. And they were for Maddie. And they were for him.
Most of all for him.


بی رودر بایستی، آخرش رو دوست نداشتم. دوست نداشتم اینطوری تموم بشه. حتی اگه ویل می مرد، مدی می مرد، اینقدر اذیت نمی شدم. خیلی خوب تموم شد. خیلی مسخره. دوست داشتم مدی به پرنسس بودنش برسه، اونو چه به رنجر شدن؟
ولی توی موخره ش به یه صحنه خیلی خندیدم. نمی دونم چرا، فقط خیلی غیرمنتظره بود این جمله :)

‘Congratulations, Maddie. How does it feel to be a pioneer?’ Gilan said softly in her ear.


در کل، علاوه بر ریویوم اینجا، توی بوک لایکس هم گذاشتمش. برای اینکه اونجا راحت تر می شه با چیدمان و ایناش کار کرد.
لینک بوک لایکس:
http://ladyofshades.booklikes.com/pos...-


message 12: by Samaneh (new)

Samaneh (smme) کسی لینک دانلود این کتاب رو داره به مام بده بی زحمت
مچکر


message 13: by Samaneh (new)

Samaneh (smme) راستی با عرض شرمندگی من تازه اسم این کتاب رو شنیدم
یه لکچر مختصر در موردش بهم بدید هم یک دنیا ممنان میشم
:)


Reihane | 145 comments Mod
این آخرین کتاب از مجموعه ی دوازده جلدی کارآموز رنجره.
کارآموز رنجر مجموعه ای فانتزی در زمینه حماسی - قهرمانی است که شخصیت های مختلفی در اون نقش بازی می کنن که به نظر من این از ایده آل های این مجموعه اس. ویل شخصیت به ظاهر اصلی در پانزده سالگی در قصر ردمونت با روز انتخاب روبرو می شه که در اون باید استاید هر بخش با توجه به ویژگی های بچه های حاضر در اون جا اونا رو به کارآموزی بگیرن. پسرها اکثراً مشتاق پیوستن به مدرسه نظامی و در نهایت شوالیه شدن هستن. اما مشکلی در سر راه ویل قرار داره چون اون زیرنقشه و به نظر میاد شانسش برای انتخاب شدن خیلی کمه ...
هوراس پسر دیگر هم سن و سال ویل که او هم در مقابل روز انتخاب هست شایستگی های جسمی کامل رو برای پذیرش در مدرسه نظامی داره چون اون بلند قامت و عضلانیه و این شاخصه تمام افراد مدرسه نظامیه.
جورج که پسر بلند قامتی هست اما به شدت لاغر و دلبسته ی بخش کاتبانه
الیس دختری که بسیار باوقاره و به نظر جایی در بخش سفیران و دیپلمات های قصر به عنوان کارآموز بهش پیشنهاد شده
و جنی که دختری سرزنده اس و تماماً عاشق پیوستن به آشپزخانه ی قصر هست ...
مجموعه ی کارآموز علاوه بر هیجان کاملو خوب از ویژگی طنز هم بهره می بره.
متن کارآموز رنجر خالی از هر گونه توصیفات مرتبط با موارد مثبت شنوزده اس و به همین خاطر برای نوجوونا ایده آله.
نثر نویسنده به شدت جذابه و شما رو دنبال خودش می کشونه.
شخصیت ها قابل باورن و به راحتی و به سادگی در ذهن مجسم می شن.
نویسنده در طول مجموعه با روند رشد شخصیت هاش پیش میاد و فضای داستان پیچیدگی های خاص خودش رو کسب می کنه. چون دنیای شخصیت ها پیچیده تر میشه
به همت وبلاگ پرسی 3 و شخص پایونیر چهار جلد اول این کتاب در نت ترجمه شد که در وبلاگ همین بوک کلاب می تونین سه جلد اول که اختصاصاً برای وبلاگ ترجمه شده رو دانلود کنین. جلد چهارم که باز هم پایونیر اون رو ترجمه کرده برای گروه پایونیر ترجمه شده و جلد هفتم این مجموعه هم توسط دوست خوبم نگار داره در سایت زندگی پیشتاز ترجمه می شه
می تونین هم کتاب چهارم رو از

http://forum.pioneer-life.ir/download...
و جلد هفتم رو به صورت فصل به فصل از اینجا
http://forum.pioneer-life.ir/thread80...
دانلود کنین.
فقط نیاز به ثبت نام داره که مطئمن باشین از ثبت نام در اونجا ضرری نمی کنین


message 15: by [deleted user] (new)

از اون قسمتِ « شخصیت به ظاهر اصلی » خیلی لذت بردم واقعن :دی جداً ویل به هیچ وجه شخصیت اصلی نیستش.
+ عجب خلاصه ی جالبی بود. خسته نباشی ریحانه جان :)


message 16: by [deleted user] (new)

راستی ریحانه، کتاب خاصی برای بعدی در نظر داری یا پیشنهاد بدم؟ :)


message 17: by Reihane (last edited Nov 21, 2013 11:35AM) (new) - rated it 4 stars

Reihane | 145 comments Mod
والا من امروز دنبال مورد برای بعدی می گشتم
شما هم کیس ها رو بگو بریم روی تصمیم گیری
اون کتابه که الانم رسیده به فاینال انتخاب کتابای گودریدز، همونی که شمشیر شکسته روش داشت،
THE RUNWAY KING
که جلد اولش اینه
The False Prince
خوبه به نظرت؟
یه مجموعه هم امروز پیدا کردم پونتش خوبه اسم مجموعه هست
THE blood of king By Darkness Hid


message 18: by [deleted user] (new)

اون دومیه رو منم می خواستم پیشنهاد بدم. و یه کتابی که خیلی از تعریف شده:
Outlander
که من دیدم خیلی ازش تعریف می کنن. ببینیم چی میشه دیگه :)
+ اگه می تونی یه سر بزن مسنجر :)


back to top