چاپ ممنوع / PROHIBITED TO PUBLISH discussion
دست نوشته ها/Yours
>
اعدام بهنود شجاعی
date
newest »

message 1:
by
Aria
(new)
Oct 11, 2009 02:23PM

reply
|
flag

پس بیایم و اجرای عدالت رو قساوت و کینه توزی آدمها به حساب نیاریم
من اگر مرتکب قتلی میشدم حتی سهوا ترجیح میدادم دیگه زنده نباشم شاید حیات در قصاص هم همین باشه
Mina wrote: "نمیدونم شاید اگر ما هم جای پدر یا مادر مقتول بودیم همین کار رو میکردیم یه لحظه عزیزترین کس زندگیمون رو متصور شیم که توسط کس دیگری به قتل میرسه اون وقت چی کار میکردیم. من هم با بخشش بیشتر موافقم ا..."
مینای عزیز ، وقتی در همون قرآن گفته میشه که بخشش برای شما بهتر است ، پس میشه مجازات اعدام رو کنار گذاشت و خلاف مقررات قرآن نیست ، به هر حال قاتل موقع انجام جرم سن قانونی نداشته و قانون باید فکری برای این بکنه
در ضمن مجازات اعدام به عنوان قصاص شرایط برابری نیست
کسی که کشته میشه از کشته شدنش اطلاعی نداشته ، ولی همین بهنود شجاعی سه بار آخرین شب زنده گیش رو با این خیال که فردا اعدام میشه سپری میکنه
فکر میکنم یک مجازاتی مثلا بیست سال زندان ، خیلی از یه اعدام سنگین تره
مینای عزیز ، وقتی در همون قرآن گفته میشه که بخشش برای شما بهتر است ، پس میشه مجازات اعدام رو کنار گذاشت و خلاف مقررات قرآن نیست ، به هر حال قاتل موقع انجام جرم سن قانونی نداشته و قانون باید فکری برای این بکنه
در ضمن مجازات اعدام به عنوان قصاص شرایط برابری نیست
کسی که کشته میشه از کشته شدنش اطلاعی نداشته ، ولی همین بهنود شجاعی سه بار آخرین شب زنده گیش رو با این خیال که فردا اعدام میشه سپری میکنه
فکر میکنم یک مجازاتی مثلا بیست سال زندان ، خیلی از یه اعدام سنگین تره

کدوم خدا رو پیدا می کنید که حاضر بشه اون بچه رو به خاطر یه اشتباه از بودن و زندگی محروم کنه
در این مورد چی فکر می کنید:(اصلا سعی در احساسی کردن موضوع ندارم و سعی در انتقال یک موقعیت واقعی دارم) یه پسر توی فقر و فلاکت متولد میشه، پدر معتاد و لات، مادر هم نهایتا یه زن بیسواد و نادان، زندگی توی پایین شهر با رفقایی که فکر و ذهنشون خلافه، زندگی توی شرایطی که فقط یه راه برات می ذاره،" طلف شدن". آرزوهایی که این پسر برای خودش می سازه داشتن یه چاقو یا زنجیر ، بزن بهادر بودن و این حرفاست، پسر بزرگ میشه و یه روز توی سی سالگی وسط یه دعوا یه نفر رو می کشه
این قتل تقصیر کیه؟ تقصیر مردی یه که جامعه بهش فرصت فکر کردن، درس خوندن، داشتن رفاه و خیلی چیزای دیگه رو نداده؟ و یا تقصیر اون جامعه که در بستر خودش شرایطی رو مهیا می کنه تا یه عده بدبخت، خلاف کار، فقیر، بیسواد و نادان پرورش پیدا کنند؟
اعدام شاید برای دورانی بیشتر از هزار سال پیش به عنوان ابزاری برای حفظ ثبات جامعه مفید بوده، اما فکر نمی کنم امروز این قاعده نه کمکی به جامعه بکنه، و نه با موازین فکری بشه تاییدش کرد
شما هم حتما دلایل زیادی برای مثبت بودن حکم اعدام دارید، من هم برای مدعای خودم
یه خورده تأمل می تونه برای هممون راه گشا باشه
به خاطر پر حرفیم معذرت می خوام

اوست که تقدیر ما را رغم میزند
با خواست خدا نمی توان مبارزه کرد

اجرای عدالت؟؟؟!!! کدوم عدالت؟ ببینم، شما تعیین می کنی که عدالت چیست؟ مجتبی خیلی خوب توضیح داد، می خوام بگم که تو به این می گی عدالت؟ کی گفته که بهنود دقیقاً صد در صد عامل فوت احسان بوده؟ کاری به سیستم قضایی ندارم که در ابلهانه ترین شکل ممکن، تصمیم مرگ و زندگی کسی رو بر عهده یک انسان دردمند و البته ناآگاه از قانون میذاره؛ می خوام در مورد مادر احسان بگم: مادر احسان، در ذهن خودش، همه اندوه و ناراحتی این اتفاق ناگوار رو، تاکید میکنم، همه ی اندوه و غم عمیق خود رو از بهنود و جان او طلب کرده بود. حالا اینجا سؤالاتی هست، چقدر جامعه مقصر هست؟ چقدر خانواده ها مقصر هستند؟ اصلاً آیا احسان در منزل با پدر یا مادرش دعواش شده بود که حالا اومده و توی خیابون به بهنود فحش ناموسی به مادر فوت شده ی بهنود میده؟ یا از دست دوستی عصبانی بوده که حالا ناخواسته وسط دعوایی هم قرار میگیره و به یه جوون دیگه فحش و بد و بیراه میگه؟ چقدر خانواده احسان یا فلان دوست او مقصر هست؟ گیرم که احسان، جامعه، خانواده ها، فرهنگ، محیط و غیره هیچ کدوم، هیچ تقصیری نداشته باشند و بهنود در نهایت رضایت شخصی، از روی عمد احسان رو کشته باشه. ببینم، شما که از عدالت صحبت میکنی و می خوای که برای هر دو طرف شرایط عادلانه و یکسانی به وجود بیاد، تکلیف اون سه سال زندان بهنود چی میشه؟ احسان یک لحظه از دنیا رفت و درد زیادی نکشید، تکلیف زجر و ناراحتی که بهنود در زندان کشید و هر روز در بلاتکلیفی ماندن یا رفتن طی شد چه میشه؟ آیا احسان هم همچین دردی رو کشید؟ تکلیف اینکه سه بار تا پای چوبه ی دار رفت چی میشه؟ میشه احسان رو زنده کرد و سه سال فرستاد زندان؟
تا وقتی یک ناظر بیرونی نگاهی چنین بی رحمانه به مسأله دارد، با خودم فکر میکنم ما مردم ایران زمین واقعاً به کجا داریم میریم؟
اصلاً یک سؤال مهم از دوستان... اگر امروز قرار بود و چنین مقدر بود که هر یک از ما جای بهنود یا احسان می بودیم، انصافاً شما ترجیح میدادید که جای کدامیک قرار داشتید؟؟ فقط اگر پاسخ این بود که : "برام فرقی نمیکنه"، تنها و تنها در این صورت بود که میشد با اطمینان گفت: عدالت، اجرا شد
و یک سؤال دیگر، اگر راننده ای با پیاده ای تصادف کرد و پیاده ی بیچاره، پایش را در اثر این تصادف از دست داد، آیا باید پای راننده را هم قطع کرد؟؟؟ فقط خدا رو شکر که در صدر اسلام اتومبیل و موتور سیکلتی وجود نداشت

فقط اگر پاسخ این بود که : "برام فرقی نمیکنه"....
واقعاً حق با شماست

اوست که تقدیر ما را رغم میزند
با خواست خدا نمی توان مبارزه کرد"
این نوع نگاه به "تقدیر" فقط موجب فرار انسان از مسئولیت در برابر زندگی و جامعه میشه
و این رو می دونم که اگه به قول شما با خواست خدا نمیشه مبارزه کرد، ولی مسلماً با "حماقت انسانی" میشه مبارزه کرد

باور کنیم که هر کسی نظر خودش رو باید داشته باشه وگرنه همه آدما مثل هم میشن
اگر من قاتل باشم مرگ رو ترجیح میدم و اگر ولی دم عفو رو
همونجور که یکی از دوستان گفتن کی میتونه تعیین کنه عدالت چیه شاید اینوری شاید هم اونوری

چون مادر نیستم
ولی...
....
ولی ما
قاتل پدرمان را بخشیدیم
قبل از اینکه کسی به پای ما بیفتد
هیچ چیز و هیچ کس نتونسته جای پدر را برای ما پر کند
ولی بعد از شش سال ، هنوز هم به خاطر اون بخشش ، دیگران مارا میستایند و الگویی شدیم برای بقیه.

تسلیت من رو پذیرا باش
اگر کسی خواهان قصاص باشه نباید اون رو متهم به حیوانیت یا خوی سبعانه کرد اون فقط یک انسانه نه چیزی کمتر و نه چیزی بیشتر از زمانی خدا اون رو آفریده یعنی از لحظه تولدش مثل یه برکه راکد مونده امااگر کسی از قاتل گذشت اون وقت میشه یه انسان متعالی یعنی کسیکه تنها انسان نمونده بلکه پاش رو از آخرین پله نردبان انسانیت هم فراتر گذاشته حالا دیگه پاش رو نردبان انسانیت نیست اما جای بدی هم نیست اون داره تو آسمونها قدم میذاره

آیا واقعا تا حالا نشده که شما هم به اشکال گوناگون حق
کسی رو ازش گرفته باشید که دم از حق بشر میزنید؟
بخشش؟
اگه برادر خودتونم بود می بخشیدید
این نوشته های من به منزله تایید یا رد اعدام نیست
فقط اینو بگید که اگه برادر یا نزدیکترین فرد خودتون رو کشته بودند می بخشیدید یا نه؟
هنوز هم سر حرفم هستم
هر چه خدا بخواهد همان میشود.
کسی حق نداره حق حیات رو از کسی بگیره قبول دارم
اما فکرش رو کردید اگه قصاص نبود
دنیای ما (به خصوص کشور ما) به اندازه کافی هرج و مرج هست،
اون موقع چه اتفاقی می افتاد؟
خوب این مسئله چه ربطی به آیه
"هرچه برای خود می پسندید برای دیگران هم بپسندید"
داره؟
فقط خداست که بخشش مطلق داره
و لا غیر

به نظرم اغلب کسانیکه توی این قسمت علیه اعدام کامنت گذاشتند منظورشون توهین به خوانواده اعدام کننده نبوده، و هیچکدوم هم ادعا ندارند که تا به حال حق کسی رو ضایع نکردند
اما مخالفتمون با اعدام، مخالفت با "قانون قصاص و اعدام" بوده، و نه با اولیای دم. بحث درمورد اینه که اصولا قوانین باید جلوتر از عامه جامعه باشند، این قوانین هستند که باید در چنین موضوعاتی پیشرو مردم عادی باشند. و برای همین موضوع هم هست که باید قوانین توسط متخصصین هر حیطه تنظیم بشوند و بعد به سوی تصویب پیش برند
اگر قصاص رو بشه یه حق دونست، اون حقی هست که "قانون" مملکت ما به اولیای دم داده، به نظر من و بعضی دیگه از افراد این قانون ایرادات مبنایی داره، و حداقل متناسب با شرایط انسان امروز نیست
این قانون باید مورد اصلاح قرار بگیره، اون هم نه فقط به دلایل بشر دوستانه و مربوط به حقوق بشر، بلکه به دلایل عملگرایانه و عینی
بهار گرامی، وجود چنین قانونی نه تنها از مشکلات جامعه کم نمی کنه ، بلکه مشکلات فراوانی حتی در سطح روانشناختی برای اجتماع به وجود میاره
مینای گرامی، وقتی بخواهیم "بند جون" یک نفر رو به دست تصمیم یک انسان ، اون هم انسانی که در شرایط روانی مناسبی قرار نداره بدیم، راه رو برای اشتباه های جبران ناپذیری باز گذاشتیم. اگر قضلاوت دادگاه اشتباه باشه، با اعدام راه برگشتی نیست
"قاصدک" عزیز و خوانواده محترمش کار بزرگی رو انجام دادند که هم از دید "اخلاقی" و هم از دید مصلحت کلی جامعه قابل تقدیرِِ و من خودم در برابر چنین گذشتی سر تعظیم فرود میارم
اما من احترام بیشتر و تقدیر فراوان تری رو برای مردم جامعه ای می دونم که اجازه نمی دهند، قوانینی مثل "قصاص" توی کتاب های قانونشون وجود داشته باشه
باز هم تکرار می کنم، اعتراض خیلی ها مثل من به اوایای دم نیست، بلکه به قانونیه که اجازه اعدام می ده
بهار گرامی، من روزی رو آرزو می کنم که اگر در موقعیتی قرار گرفتم که خواستار اجراء اعدام برای انسانی بودم، قوانین جامعه من چنین حق و اجازه ای رو به من نده

چون مادر نیستم
ولی...
....
ولی ما
قاتل پدرمان را بخشیدیم
قبل از اینکه کسی به پای ما بیفتد
هیچ چیز و هیچ کس نتونسته جای پدر را برای ما پر کند
ولی بعد ا..."
قاصدک عزیز بعد از شش سال تسلیت می گم
ولی یک لحظه فک کردی که اگه نبخشیده بودید
الان جای پدرتون شاید بیشتر از امروز پر می شد؟
یعنی منظورم اینه که موندن یا رفتن شخص خاطی چقدر می تونست جای پدر و براتون بگیره
کاری ندارم که بقیه چی می گن
منظور خود شمایید
هر چند می دونم کار آسمانیی انجام دادی
وقتی که انسان بتونه و ببخشه
یعنی انسانیت هنوز زنده اس
و این برای من که کور سوی امیدیس
قصد دخالت در بحث دوستان رو ندارم
فقط قسمتی از حرف های مادر مقتول رو که شنیدم در مصاحبه با صدای آمریکا نقل میکنم و واقعا متاسف شدم
وقتی از مادر مقتول که گویا صندلی رو از زیر پای بهنود کشیده بود پرسید که چرا نبخشیدید گفت : اگر میبخشیدم هیچ کس نمیگفت من بخشیدم همه میگفتن نهادهای حقوق بشری این کار رو انجام دادند !!! ؛
متاسفانه بیشتر شبیه به لجبازی بود عمل این مادر حتی وقتی گفته بودند در ازاء مبلغ ششصد میلیون رضایت میدن و عزت الله انتظامی مشغول جمع کردن این مبلغ شده بود مدتی بعد نظرشون عوض شد و از انتظامی هم شکایت کردند
صبح روز اعدام مادر سهراب اعرابی و ندا هم گویا ازش خواسته بودند که بگذره و از کشته شدن و از دست دادن فرزندان خودشون گفته بودند
به هر حال میتونه برای ما درس باشه که سعی کنیم در سخت ترین اتفاقات و انمتحانات و شرایط دشوار زنده گی همیشه انصاف رو رعایت کنیم و تصمیم های درستی بگیریم
فقط قسمتی از حرف های مادر مقتول رو که شنیدم در مصاحبه با صدای آمریکا نقل میکنم و واقعا متاسف شدم
وقتی از مادر مقتول که گویا صندلی رو از زیر پای بهنود کشیده بود پرسید که چرا نبخشیدید گفت : اگر میبخشیدم هیچ کس نمیگفت من بخشیدم همه میگفتن نهادهای حقوق بشری این کار رو انجام دادند !!! ؛
متاسفانه بیشتر شبیه به لجبازی بود عمل این مادر حتی وقتی گفته بودند در ازاء مبلغ ششصد میلیون رضایت میدن و عزت الله انتظامی مشغول جمع کردن این مبلغ شده بود مدتی بعد نظرشون عوض شد و از انتظامی هم شکایت کردند
صبح روز اعدام مادر سهراب اعرابی و ندا هم گویا ازش خواسته بودند که بگذره و از کشته شدن و از دست دادن فرزندان خودشون گفته بودند
به هر حال میتونه برای ما درس باشه که سعی کنیم در سخت ترین اتفاقات و انمتحانات و شرایط دشوار زنده گی همیشه انصاف رو رعایت کنیم و تصمیم های درستی بگیریم
Bahar wrote: "ای کسانی که شعار میدهید
آیا واقعا تا حالا نشده که شما هم به اشکال گوناگون حق
کسی رو ازش گرفته باشید که دم از حق بشر میزنید؟
بخشش؟
اگه برادر خودتونم بود می بخشیدید
این نوشته های من به منزله تا..."
بهار عزیز
خداوندی که مورد اعتقاد شما هست و کاملا اعتقاد شما برای من محترم ، تصور نمیکنم در ابتدای خلقت و بعد قتل هابیل حکم قتلی برای برادر قاتلش صادر کرد
تحقق اراده خداوند مجراهایی داره که اختیار انسان رو زیر سوال نمیبره ، مثلا نمیشه کشتار میلیونی جنگ های جهانی رو به خداوند نسبت داد ، انسان مختار آفریده شده
اگر اینطور نبود دیگه نظام جزا و پاداش معنی نداشت
شما انتخاب میکنی ، حتی اختیار زنده گی و مرگ خودت رو هم داری ، پس باید مسئولیت کارهایی که میکنیم رو بپذیریم
حکم کلی در مورد حرف های دوستان صادر نکنید
خیلی حرفها ممکنه شعار باشه ، خیلی ها هم ممکنه حرف دل باشه ، باعث رنجش هم نشیم
آیا واقعا تا حالا نشده که شما هم به اشکال گوناگون حق
کسی رو ازش گرفته باشید که دم از حق بشر میزنید؟
بخشش؟
اگه برادر خودتونم بود می بخشیدید
این نوشته های من به منزله تا..."
بهار عزیز
خداوندی که مورد اعتقاد شما هست و کاملا اعتقاد شما برای من محترم ، تصور نمیکنم در ابتدای خلقت و بعد قتل هابیل حکم قتلی برای برادر قاتلش صادر کرد
تحقق اراده خداوند مجراهایی داره که اختیار انسان رو زیر سوال نمیبره ، مثلا نمیشه کشتار میلیونی جنگ های جهانی رو به خداوند نسبت داد ، انسان مختار آفریده شده
اگر اینطور نبود دیگه نظام جزا و پاداش معنی نداشت
شما انتخاب میکنی ، حتی اختیار زنده گی و مرگ خودت رو هم داری ، پس باید مسئولیت کارهایی که میکنیم رو بپذیریم
حکم کلی در مورد حرف های دوستان صادر نکنید
خیلی حرفها ممکنه شعار باشه ، خیلی ها هم ممکنه حرف دل باشه ، باعث رنجش هم نشیم

آیا واقعا تا حالا نشده که شما هم به اشکال گوناگون حق
کسی رو ازش گرفته باشید که دم از حق بشر میزنید؟
بخشش؟
اگه برادر خودتونم بود می بخشیدید
این نوشته های ..."
فکر کردید اگه یک لحظه به حال خودمون گذاشته بشیم چه کارای که نمی کنیم
مثل کاری که مادر مقتول کرد و صندلی رو کشید
امیدوارم که هیچکس به اراده خود کاری رو نکنه که پشیمونی ببار بیاره
اما در مورد اینکه انسان مختار آفریده شده باید بگم که من موافق نیستم اگه اینطوری بود الان هر کدوممون کاری رو می کردیم که خودمون دوست داشتیم
نه قانون دنیا
نه قانون جزا
نه قیامتی و نه چیزی
به نظرم اگر شما بگی خداوند و این قانون ها وجود داره
وجود داره
واگر بگی وجود نداره ، وجود نداره
چون این کاملا به ما برمیگرده ، هرچیزی هم که
اختیار انسان رو محدود کنه به هر حال میشه بهش غلبه کرد
فراموش نکنید ما از میلیون ها سال نوری اونطرف تر خودمون هم با خبر هستیم امروز ، چه کسی فکر میکرد این بشر ضعیف روزی روی کره ماه و سیارات دیگه راه بره
برای اون چیزی که بهش علاقه دارید تلاش کنید
امید و عشق به زنده گی چیزی نیست که به این سادگی بشه
از دست دادش و تسلیم شد
وجود داره
واگر بگی وجود نداره ، وجود نداره
چون این کاملا به ما برمیگرده ، هرچیزی هم که
اختیار انسان رو محدود کنه به هر حال میشه بهش غلبه کرد
فراموش نکنید ما از میلیون ها سال نوری اونطرف تر خودمون هم با خبر هستیم امروز ، چه کسی فکر میکرد این بشر ضعیف روزی روی کره ماه و سیارات دیگه راه بره
برای اون چیزی که بهش علاقه دارید تلاش کنید
امید و عشق به زنده گی چیزی نیست که به این سادگی بشه
از دست دادش و تسلیم شد

لاجبرا و لا تفویضا بل امر بین الامرین یعنی نه جبر نه تفویض بلکه چیزی بین این دو

من کاملا با قصاص (اعدام ) مخالفم
جالبه
یکی پسرش مرده
اونوقت پسر یکی دیگه رو از مادرش میگیره
اصلا اون زن کیه که می تونه جون یه جوون رو بگیره
همه به دست و پای مادر مقتول افتادن که رضایت بده اما نمی ده
من میگم قانون ایراد داره نه چیز دیگری
اگه قانون اعدام رو بردارند خوب میشد
وقتی خدا به آدما زندگی میده نباید آدمای دیگه نعمت خدا رو از بنده هاشون بگیرن
واقعا متاسفم
اما در مورد صحبتهای دوستان خوبم باید عرض شود که
منظور من از اینکه هرچه خدا بخواهد همان می شود این است که تقدیر هر کسی به جایی ختم میشه
چون خدا اون تقدیر رو برامون مینویسه
میدونید
وقتی که برای ما اتفاق خوبی می افته می گیم خودمون باعث بودم ولی وقایع بد رو به دست تقدیر می سپاریم
من نمی گم که خدا می خواد ما به هم ظلم کنیم بدی کنیم جان همدیگرو بگیریم
اما در نهایت اوست که تصمیم نهایی رو در مورد سرنوشت ما میگیره اما تا حدودی نیز به ما اختیار انتخاب داده که اگه بخوام بگم بحث رو طولانی میکنه
موفق باشید.


مهیار عزیز
داشتن هیچ عقیده باعث تحقیر کسی نیست
رسالت ما این نیست که تا دیگران متوجه اشتباهاتشان کنیم
شاید رسالت ما آنست که خود به اشتباهات خودمان پی ببریم
داشتن هیچ عقیده باعث تحقیر کسی نیست
رسالت ما این نیست که تا دیگران متوجه اشتباهاتشان کنیم
شاید رسالت ما آنست که خود به اشتباهات خودمان پی ببریم

درسته که داشتن هیچ عقیده ای باعث تحقیر نیست و حریم شخصی اشخاص این اجازه رو به ما نمیده که در مورد عقاید کسی تصمیم بگیریم...
اما من یه سوال دارم:
حریم خصوصی افراد تا کجاست؟ آیا زمانی که مجموعه عقاید عده ای باعث ایجاد نا امنی و بی عدالتی بشه این رسالت ما نیست که واسه فهموندن اشتباهات بقیه تلاش کنیم؟
آریا جان قانون توی خلأ ایجاد نمیشه و به قولی حقوق هر جامعه جامه ایست به قامت آن جامعه
پس اگر از قوانین گله داریم باید ببینیم چطور این قوانین وضع شدن یا بهتر بگم چطور این قوانین وضع شده در اسلام، به قامت جامعه ی ما در اومدن!!
از نظر من، ما چون در یک جامعه ی ارزشی زندگی میکنیم نمیتونیم نسبت به افکار هم بی تفاوت باشیم چون تمام این افکار به طور مستقیم توی زندگیمون تأثیر داره
نمونش اعدام افراد نابالغ....سالهاست این اتفاق می افته اما هیچ کس چیزی نگفته چرا؟ چون آگاهی نبوده الان هم اگه عده ای مثل من و شما داریم این عمل رو محکوم میکنیم مدیون کسایی هستیم که واسه آگاهی من و شما تلاش کردن
چیزی که ما در حال حاضر بهش احتیاج داریم محافظه کاری نیست؛ جسارته...باید واسه ریشه کن کردن تحجر تلاش کنیم...از همین امروز،از همین جا

Sara wrote: "آریای عزیز
درسته که داشتن هیچ عقیده ای باعث تحقیر نیست و حریم شخصی اشخاص این اجازه رو به ما نمیده که در مورد عقاید کسی تصمیم بگیریم...
اما من یه سوال دارم:
حریم خصوصی افراد تا کجاست؟ آیا زمانی..."
سارای عزیز
برگردیم به زمانی که شما پذیرفتید اعدام افراد مجرم نابالغ
عملی انسانی نیست ، مسلما از مطالعه آرا و اندیشه ها
این نتیجه را حاصل کردید ، شاید اگر کسی بر سر عقیده غلط با خود شما بحث و مجادله کند به دلیل خصوصیات عمومی انسانی نتیجه ایی در بر نداشته باشد
چیزی که انسان با ذهنی باز و فارغ از احساس شکست در صورت پذیرش بپذیرد مسلما تاثیری عمیق تر خواهد داشت
در روی این کره خاکی زیاد هستند مردمی که به مجازات اعدام عقیده دارند ، این خلق خشن که روز به روز و با رشد علم و آگاهی مردم کاهش پیدا میکند و جای خود را به گفتگوهای صلح آمیز میدهد - حتی به عنوان فیگور و ظاهر - بر مداوا راهی جز پیمودن مسیر طولانی خشونت زدایی ندارد
درسته که داشتن هیچ عقیده ای باعث تحقیر نیست و حریم شخصی اشخاص این اجازه رو به ما نمیده که در مورد عقاید کسی تصمیم بگیریم...
اما من یه سوال دارم:
حریم خصوصی افراد تا کجاست؟ آیا زمانی..."
سارای عزیز
برگردیم به زمانی که شما پذیرفتید اعدام افراد مجرم نابالغ
عملی انسانی نیست ، مسلما از مطالعه آرا و اندیشه ها
این نتیجه را حاصل کردید ، شاید اگر کسی بر سر عقیده غلط با خود شما بحث و مجادله کند به دلیل خصوصیات عمومی انسانی نتیجه ایی در بر نداشته باشد
چیزی که انسان با ذهنی باز و فارغ از احساس شکست در صورت پذیرش بپذیرد مسلما تاثیری عمیق تر خواهد داشت
در روی این کره خاکی زیاد هستند مردمی که به مجازات اعدام عقیده دارند ، این خلق خشن که روز به روز و با رشد علم و آگاهی مردم کاهش پیدا میکند و جای خود را به گفتگوهای صلح آمیز میدهد - حتی به عنوان فیگور و ظاهر - بر مداوا راهی جز پیمودن مسیر طولانی خشونت زدایی ندارد
Mahyar wrote: "اگر کسی عقیده ی غلطی داشته باشد که فقط در زندگی خودش تأثیر بگذارد به خودش مربوط است، امّا اگر این عقاید در زندگی من هم تأثیر گذار باشد دیگر نمی شود و نباید ساکت بود. این هم از همان موارد است، چرا ک..."
مهیار عزیز
تعریفی برای آزادی وجود دارد که آزادی شما تا جایی محترم است که آزادی دیگران را با خللی رو برو نکند
آزادی اندیشیدن از زمینه هایی است که آزادی هیچ کسی را با خلل مواجه نمیکند ، یک اندیشه تا به عمل تبدیل نشده باشد و درباره آن شخص صاحب اندیشه مشغول بحث و گفتگو باشد به آزادی ما خللی وارد نمیکند
همین که شخص صاحب اندیشه - هرچند با اندیشه ایی از نظر ما اشتباه - به بیان این فکر خود و به نقد گذاشتن آن میکند خود نشان از گامی به سمت جلوست
مهیار عزیز
تعریفی برای آزادی وجود دارد که آزادی شما تا جایی محترم است که آزادی دیگران را با خللی رو برو نکند
آزادی اندیشیدن از زمینه هایی است که آزادی هیچ کسی را با خلل مواجه نمیکند ، یک اندیشه تا به عمل تبدیل نشده باشد و درباره آن شخص صاحب اندیشه مشغول بحث و گفتگو باشد به آزادی ما خللی وارد نمیکند
همین که شخص صاحب اندیشه - هرچند با اندیشه ایی از نظر ما اشتباه - به بیان این فکر خود و به نقد گذاشتن آن میکند خود نشان از گامی به سمت جلوست

شما فکر میکنی فقط خودت درست فکر میکنی؟
شما حق نداری به من نسبت عقیده غلط بدی
این اصلا قشنگ نیست که به عقیده من توهین کنی
من مرجع تقلید ندارم
چون نیازی ندارم
چون خودم عقل دارم و می تونم فکر کنم
شما زمانی می تونی بگی عقیده ات اشتباهه که در جامعه برای همه مردم اثبات شده و مورد قبول باشه و خدا حکم کرده باشه و فقط من مخالف باشم
خدانگهدار

این چیزی که شما میگی راجع به روشهای آگاه کردن مردم هست,حرف من چیزه دیگه ایه
شما گفتی این رسالت ما نیست که بقیه رو متوجه اشتباهشون کنیم و من گفتم که دقیقا در وضع کنونی این رسالت همه ماست...اما اینکه با چه روشی اینکارو انجام بدیم یه بحث دیگست
روشای مختلفی وجود داره که لازم نیست حتما با بخث و جدل باشه و منم این روش رو پیشنهاد نکردم

شما اینو نوشتید:
آزادی اندیشیدن از زمینه هایی است که آزادی هیچ کسی را با خلل مواجه نمیکند ، یک اندیشه تا به عمل تبدیل نشده باشد و درباره آن شخص صاحب اندیشه مشغول بحث و گفتگو باشد به آزادی ما خللی وارد نمیکند
واقعا اینطوره؟
تا حالا به مصادیفش تو جامعه دقت کردید؟
واسه نمونه عرض میکنم:
1_ما نهادی داریه به نام منکرات که کارش دخالت کردن توی خصوصی ترین مسایل مردم هست که از اعتقادات مردم این نهاد پا گرفته
2_جرایمی داریم مثل ارتداد که مجازاتشون مرگه
این قوانین و نهادها از افکار بی آزار مردم ناشی شدن که چون به شکل گسترده در اومده قدرت اجرایی گرفته و خطرناک شده
آیا اعتقاد اطرافیامون به اینکه امر به معروف و نهی از منکر از واجبات دینیه آزادیه مارو محدود نمیکنه؟
آیا اعتقاد به اینه هرکس شبیه بقیه نیست(از نظر اعتفادی)نباید حقی داشته باشه به آزادی ما لطمه نمیزنه؟
باید یاداوری کنم که اینجا ایرانه نه یه کشوری مثل فرانسه که در کنار روسپی خونه کلیسا هست و هرکس به جایی میره که دوست داره
اینجا ایرانه و ما تا حدی آزادیم که ارزشهای جامعه لطمه نبینه
ارزشهایی که زاده خرافات و نا آگاهی هستن نه ارزشهای والای انسانی بر عکس این نوع اخیر ارزش اصلا تو جامعمون به رسمیت شناخته نشده
Sara wrote: "جناب آریا
این چیزی که شما میگی راجع به روشهای آگاه کردن مردم هست,حرف من چیزه دیگه ایه
شما گفتی این رسالت ما نیست که بقیه رو متوجه اشتباهشون کنیم و من گفتم که دقیقا در وضع کنونی این رسالت همه..."
سارای عزیز
ببخش که دیر جواب دادم اینترنت ام مشکل داره و هنوز هم حل نشده متاسفانه
من معتقدم که اون هم دیگه همون خودمون هستیم
با توجه به خشونت بی حد و حصر رژیم
هرچند به نسبت گذشته با توجه به گسترده شدن ابزار های ارتباطی واقعا با خشونت کمتری - به نسبه - روبرو هستیم
در این فضای ملتهب واقعا باید به سمت خشونت زدایی بریم
که این خشونت زدایی هرچند همیشه از طرف ماست ولی دائما به ریزش نیروهای دیکتاتوری منجر میشه ، فراموش نکنید که ما ایرانی هستیم و در سنت ها اتفاقاتی مثل واقعه عاشورا و فلسفه اون جایگاه ویژه ایی بین مردم داره
این چیزی که شما میگی راجع به روشهای آگاه کردن مردم هست,حرف من چیزه دیگه ایه
شما گفتی این رسالت ما نیست که بقیه رو متوجه اشتباهشون کنیم و من گفتم که دقیقا در وضع کنونی این رسالت همه..."
سارای عزیز
ببخش که دیر جواب دادم اینترنت ام مشکل داره و هنوز هم حل نشده متاسفانه
من معتقدم که اون هم دیگه همون خودمون هستیم
با توجه به خشونت بی حد و حصر رژیم
هرچند به نسبت گذشته با توجه به گسترده شدن ابزار های ارتباطی واقعا با خشونت کمتری - به نسبه - روبرو هستیم
در این فضای ملتهب واقعا باید به سمت خشونت زدایی بریم
که این خشونت زدایی هرچند همیشه از طرف ماست ولی دائما به ریزش نیروهای دیکتاتوری منجر میشه ، فراموش نکنید که ما ایرانی هستیم و در سنت ها اتفاقاتی مثل واقعه عاشورا و فلسفه اون جایگاه ویژه ایی بین مردم داره
Sara wrote: "
شما اینو نوشتید:
آزادی اندیشیدن از زمینه هایی است که آزادی هیچ کسی را با خلل مواجه نمیکند ، یک اندیشه تا به عمل تبدیل نشده باشد و درباره آن شخص صاحب اندیشه مشغول بحث و گفتگو باشد به آزادی ما خلل..."
سارای عزیز
اگر چنین اتفاقی افتاده ، ناشی از سستی ما در تئوری بوده ، تئوری ما چربشی به تئوری دیکتاتوران نداشته و یا حداقل در تبین آن ضعیف عمل کردیم میزان مشارکت مدنی امون در جامعه کم بوده و البته بخش های خیلی خوبی وجود داشته و کارهای خوبی انجام شده که امروز حاصلش این بیداری هست که واقعا در خور و قابل توجهه
تصور کن که خیل عظمیمی از مخالفان امروز را قشر مذهبی و مسجدی جامعه تشکیل دادند ، پس نمیشه همه رو با یک چوب زد فراموش نکنیم که نرگس کلهر و محسن روح الامینی در چه خانواده هایی رشد کردند
شما اینو نوشتید:
آزادی اندیشیدن از زمینه هایی است که آزادی هیچ کسی را با خلل مواجه نمیکند ، یک اندیشه تا به عمل تبدیل نشده باشد و درباره آن شخص صاحب اندیشه مشغول بحث و گفتگو باشد به آزادی ما خلل..."
سارای عزیز
اگر چنین اتفاقی افتاده ، ناشی از سستی ما در تئوری بوده ، تئوری ما چربشی به تئوری دیکتاتوران نداشته و یا حداقل در تبین آن ضعیف عمل کردیم میزان مشارکت مدنی امون در جامعه کم بوده و البته بخش های خیلی خوبی وجود داشته و کارهای خوبی انجام شده که امروز حاصلش این بیداری هست که واقعا در خور و قابل توجهه
تصور کن که خیل عظمیمی از مخالفان امروز را قشر مذهبی و مسجدی جامعه تشکیل دادند ، پس نمیشه همه رو با یک چوب زد فراموش نکنیم که نرگس کلهر و محسن روح الامینی در چه خانواده هایی رشد کردند

قانون باید بر اساس عقل ومصالح کل جامعه تدوین شود نه بر اساس احساسات
این یه قاعده خدشه ناپذیره
علاوه بر اینکه قانون مثل خیلی چیزای دیگه اینجوری که توی فیلمها نشون میدن
نیست
اثبات جرم قتل عمد کار حضرت فیله البته طبق قوانین ما نه قوانین غربی
قتل غیر عمد هم حکمش اعدام نیست
هرچند طبق قانون فیلمنامه نویسها حکمش اعدامه

بهتره این بحث رو تمام کنیم چون به جایی نمیرسه البته نه به خاطره اینکه با شما نمیشه بحث کردیا اینجور مسایل بلکه به این دلیل که اینجور بحثا به شکل نوشتاری انتهایی نداره نه من میتونم منظورم رو درست انتقال بدم و نه شما
اصلا شاید هر دو داریم یه چیزی رو میگیم...

قانون باید بر اساس عقل ومصالح کل جامعه تدوین شود نه بر اساس احساسات
این یه قاعده خدشه ناپذیره
علاوه بر اینکه قانون مثل خیلی چیزای دیگه اینجوری که توی فیلمها نشون میدن
نیست
اثبات جرم قتل عمد کار ح..."
نسیم جان اگر قانون انعکاس احساسات و نیازای مردم نباشه اصلا قابل اجرا نیست مثلا اینکه مصلحت جامعه از نظر آقایون ایجاب میکنه که ماهواره ممنوع باشه...
آیا این قانون قابلیت اجرا داره؟ نه؛ چرا که مردم قبولش ندارن
مصلحت جامعه رو فرهنگ ,باور,احساسات و ارزشای جامعه مشخص میکنه
اثبات قتل هم در ایران اصلا کار سختی نیست
گاهی واسه اثبات قتل کافیه مدعی با فامیلاش بیاد قسم بخوره:)
بد نیست برای مثال به مواد 230, 235 و مواد 239 به بعد قانون مجازات رجوع کنید