تعلق Quotes

Quotes tagged as "تعلق" Showing 1-5 of 5
“يمكن لأي شخص أن يختارك حين توهجك ، ولكني أنا سأختارك حين تنطفئ ، تأكد بأني و إن رأيت النور في غيرك سأختار عتمتك.”
شمس التبريزي

عفاف الشاذلي
“لديها عادة التخلي عن الأشياء عندما تكون على وشك إدمانها، تخيفها فكرة التعلق بشيء، وارتباط سعادتها به.
وقد علمتها الأيام أن الألم يمكن احتماله عندما تتخلى هي، لا عندما يتم التخلي عنها.

#تلك_المرأة”
عفاف الشاذلي

“- به عواقب این فکر کن که این دیدگاه را پیش‌فرض خود به حساب آوری: اگر جهان برای شما ساخته شده بود، بعد چی؟
- [...] فکر می‌کنم اگر دنیا برای ما ساخته شده بود، یعنی به ما تعلق دارد و ما می‌توانیم هر کاری که دوست داشتیم با آن انجام دهیم.
- دقیقا. این همان چیزی‌ست که به مدت ده‌هزار سال اتفاق افتاده است. شما هر کاری که دوست داشته‌اید با این سیاره انجام داده‌اید، و مسلماً به نظر خودتان هر کاری که با دنیا کرده‌اید درست بوده؛ چرا که تمام آن متعلق به شماست.
جوابم مثبت بود و بعد از لحظه‌ای فکر کردن گفتم: «واقعاً که شگفت‌آور است. منظورم این است که این را پنجاه‌بار در روز می‌شنوی: مردم درباره محیط زیست «ما»، دریاهای «ما» و منظومه شمسی «ما» صحبت می‌کنند. حتی من شنیده‌ام که درباره حیات وحش «ما» صحبت می‌کنند.»”
سهیلا بیگلو, My Ishmael

“هیچ تک‌گونه حیاتی نمی‌تواند زندگی دنیا را متعلق به خود بداند.
[...]
دنیا برای یک گونه حیاتی ساخته نشده است.”
سهیلا بیگلو, My Ishmael

“من آن اسب تک‌شاخ تنها
در صفحه آخر حیات وحشم
با چشم‌هایی پرآب
که توان سیل به راه انداختن در خیابان‌های شما را دارد

روزی دختری با موهای دوگوش
با تک‌پوش بنفش
با چالی در گونه
با لاک قرمز پریده از روی ناخن اشاره‌اش
به من گفت: «تو مال منی»
و با تاکسی زرد رفت
با پراید سفید رفت
با ۲۰۶ نقره‌ای رفت
با پاترول آبی رفت
با سوزوکی سبز رفت
با کمری بژ رفت
با مازراتی مشکی رفت
هی رفت و هی رفت

من از انتظار پلک نمی‌زنم
چشمانم اگر باز بسته شوند
سیل می‌شود توی خیابان‌های شما

چند سال پیش دختری در ساحل توهوکو
به یک اسب دریایی گفت: «دوستت می‌دارم
تو مال منی»
بعد یادش رفت
بعد سونامی شد از اشک اسب کوچک دریایی در ژاپن

سال پیش دختری بور در آمریکا
در ساحل کالیفرنیا
به یک اسب آبی عشق را ابراز کرد
بعد مثل دستمالی که از آب سیفون می‌چرخد
می‌بلعدش جاذبه فاضلاب
فراموشش کرد
طوفان کاترینا از اندوه آن اسب
آبی شده است

امسال نه
ته سال پیش آن دختری که از من گذشت
و برنگشته از خویش
باعث و بانی این طوفان ناگهانی است
که من در ته این شعر پنهان کرده‌ام

از من به شما وصیت
اگر تا امروز به دو نفر گفته‌اید دوستت دارم
به هیچ اسب تک‌شاخ تنهایی نگویید:
«تو مال منی»
یادتان می‌رود
و او منقرض می‌شود”
ابراهیم پشت‌کوهی, کمبوسه یا پاک کردن خون از لب مونا لیز خورده