در پي ساده سال هاي كودكي هي دويدم و هي دويدم و به هيچ جا نرسيدم
هي در پي هر پرواز هر پرنده رابي طمع به طعم طعامي خواندم تا كه آخر, زاغي زيرك قصه ها پنير مرا نيز ربود
هي زار زار گريستم تا كه شايد پري, مرا نيز انسان كند اما حالا مي دانم كه سياوش تنها حكايتي ست و آتش همچنان باقي ست
ديگر نه طعم شور كودكي دارم و نه ساده سلام هاي پر معني كه هرچه هست, باقي گلايه است گلايه, گلايه ,گلايه
گلايه ات مي كنم از مشق هايي كه در آن بابا نان ندارد از كتاب هايي كه هنوز زير باران خيسند از قطارهايي كه هنوز به مقصد نرسيده اند از دروغ گوهاي شهر ما كه چوپان شده اند و در هواي گرگ و ميش, خود به گله مي زنند
گلايه ات مي كنم از حكايت هوس هاي حوا و هواي باز نيامدن آخرمن كه مي دانم سيب بهانه عاشقي تو بود نه جرم آدم كه اگر جايزيم به خطا پس جرم چيست؟ مجرم كيست؟ و اگرعامليم به گناه حكايت نامه و نام هاي توچيست؟
همه اين ها را گفتم تا بداني دلم برايتان تنگ شده است خدا
هي دويدم و هي دويدم و
به هيچ جا نرسيدم
هي در پي هر پرواز
هر پرنده رابي طمع
به طعم طعامي خواندم
تا كه آخر, زاغي زيرك قصه ها
پنير مرا نيز ربود
هي زار زار گريستم
تا كه شايد پري, مرا نيز انسان كند
اما حالا مي دانم كه
سياوش تنها حكايتي ست و
آتش همچنان باقي ست
ديگر نه طعم شور كودكي دارم
و نه ساده سلام هاي پر معني
كه هرچه هست, باقي گلايه است
گلايه, گلايه ,گلايه
گلايه ات مي كنم
از مشق هايي كه در آن بابا نان ندارد
از كتاب هايي كه هنوز زير باران خيسند
از قطارهايي كه هنوز به مقصد نرسيده اند
از دروغ گوهاي شهر ما كه چوپان شده اند
و در هواي گرگ و ميش, خود به گله مي زنند
گلايه ات مي كنم از حكايت
هوس هاي حوا و هواي باز نيامدن
آخرمن كه مي دانم سيب بهانه عاشقي تو بود
نه جرم آدم
كه اگر جايزيم به خطا
پس جرم چيست؟
مجرم كيست؟
و اگرعامليم به گناه
حكايت نامه و نام هاي توچيست؟
همه اين ها را گفتم تا بداني
دلم برايتان تنگ شده است خدا