214 books
—
288 voters
Sara MostaghaC
https://www.instagram.com/s_mostaghaci/
to-read
(227)
currently-reading (13)
read (1047)
دارم-هنوز-نخواندم (173)
رها-شده (42)
دارمشان (701)
favorites (113)
e-book (101)
هدیه (89)
باید-خواند (79)
currently-reading (13)
read (1047)
دارم-هنوز-نخواندم (173)
رها-شده (42)
دارمشان (701)
favorites (113)
e-book (101)
هدیه (89)
باید-خواند (79)
طاقچه
(73)
راه-ناتمام (59)
از-دوستان-گرفتم-یا-خواهم-گرفت (55)
شعر (54)
به-خدا-نزدیکت-می-کنند (50)
اسم-قشنگ (42)
سبک-زندگی (39)
کتابخانه-مامان-و-بابا (37)
اشکم-را-درآورد (23)
اتفاق (20)
راه-ناتمام (59)
از-دوستان-گرفتم-یا-خواهم-گرفت (55)
شعر (54)
به-خدا-نزدیکت-می-کنند (50)
اسم-قشنگ (42)
سبک-زندگی (39)
کتابخانه-مامان-و-بابا (37)
اشکم-را-درآورد (23)
اتفاق (20)
progress:
(page 85 of 672)
"آن کسی که توکل را دست بر روی دست گذاشتن، به امید آینده ی مجهول بی تلاش نشستن، ایمان خود را از نیروی خود سلب کردن، معنا می کند...این چنین آدمی یا توکل را نمی فهمد، اسلام سَرَش نمی شود، توکل را درک نمی کند، یا نه، می فهمد، شرف سرش نمی شود، می خواهد عوضی معنا کند، تا مردم بی توکل بار بیایند، تا مردم عوضی بار بیایند..." — Jun 11, 2016 11:40AM
"آن کسی که توکل را دست بر روی دست گذاشتن، به امید آینده ی مجهول بی تلاش نشستن، ایمان خود را از نیروی خود سلب کردن، معنا می کند...این چنین آدمی یا توکل را نمی فهمد، اسلام سَرَش نمی شود، توکل را درک نمی کند، یا نه، می فهمد، شرف سرش نمی شود، می خواهد عوضی معنا کند، تا مردم بی توکل بار بیایند، تا مردم عوضی بار بیایند..." — Jun 11, 2016 11:40AM
Sara MostaghaC
is currently reading
progress:
(page 177 of 776)
"عطر زدن و بهره گیری از بوی خوش از اخلاق پیامبران است." — Dec 11, 2015 06:58AM
"عطر زدن و بهره گیری از بوی خوش از اخلاق پیامبران است." — Dec 11, 2015 06:58AM


“معلم علوممون پرسید کی بین ما تا حالا دربارۀ زندگی بین ابرها رؤیاپردازی کرده و همه دستاشون رو بردن بالا. اونوقت معلممون بهمون گفت که بین ابرها باد با سرعت دویست کیلومتر در ساعت در حال وزیدنه و دمای اونا تا منفی سی درجه میرسه و هیچ اکسیژنی هم نیست و ما اونجا در عرض چند ثانیه میمیریم
اون متخصصِ کشتنِ رؤیاهای آدم بود”
― The Fault in Our Stars
اون متخصصِ کشتنِ رؤیاهای آدم بود”
― The Fault in Our Stars

“درست آن لحظه که سختی و رنج تو را فرا میگیرد، یک پرسش اضطراب آمیزمثل علفی خودرو از دل ناشکیبا سر یر می اورد: آیا این انتخاب به رنجی که در پی دارد، می ارزد؟”
― ارتداد
― ارتداد

“هر حرکتی از هر توقفی بهتر است. توقف به طور فزاینده خود را بازتولید میکند. در توقف، رسوب میکنیم، بوی کهنگی و ماندگی میگیریم. انسان متوقف یعنی مرده؛ حرکت متوقف یعنی سکون؛ مبارزه متوقف یعنی سازش.”
― ارتداد
― ارتداد

“عجب تمثیلی است این که علی مولود کعبه است... یعنی باطن قبله را در امام پیدا کن! اما ظاهرگرایان از کعبه نیز تنها سنگهایش را میپرستند. تمامیت دین به امامت است، اما امام تنها مانده و فرزندان امیه از کرسی خلافت انسان کامل تختی برای پادشاهی خود ساختهاند...
جاهلیت ریشه در درون دارد و اگر آن مشرک بت پرست که در درون آدمی است ایمان نیاورد، چه سود که بر زبان لا اله الا الله براند؟ آنگاه جانب عدل و باطن قبله را رها میکند و خانه کعبه را عوض از صنمی سنگی میگیرد که روزی پنج بار در برابرش خم و راست شود و سالی چند روز گرداگردش طواف کند...”
― فتح خون
جاهلیت ریشه در درون دارد و اگر آن مشرک بت پرست که در درون آدمی است ایمان نیاورد، چه سود که بر زبان لا اله الا الله براند؟ آنگاه جانب عدل و باطن قبله را رها میکند و خانه کعبه را عوض از صنمی سنگی میگیرد که روزی پنج بار در برابرش خم و راست شود و سالی چند روز گرداگردش طواف کند...”
― فتح خون

“ای حسین، ای شهید بزرگ، آمدهام تا با تو راز و نیاز کنم. دل پر درد خود را به سوی تو بگشایم. از انقلابیون دروغین گریختهام. از تجار مادهپرست که به اسلحه انقلاب مسلح شدهاند بیزارم. از کسانی که با خون شهیدان تجارت میکنند متنفرم. از این ماکیاولصفتانی که به هیچ ارزش انسانی پایبند نیستند و همه چیز مردم را، حیا ت وسهیت و شرف خلق را و حتی نام مقدس انقلاب را، فدای مصالح شخصی و اغراض پست مادی خود میکنند گریزانم...
ای حسین، دلم گرفته و روحم پژمرده؛ در میان طوفان حوادث که همچون پر کاه ما را به این طرف و آن طرف میکشاند، مأیوس و درمند، فقط بر حسب وظیفه به مبارزه ادامه میدهم و گاهگاهی آنقدر زیر فشار روحی کوفته میشوم که برای فرار از درد و غم دست به دامان شهادت میزنم تا از میان این گرداب وحشتناکی که همه را و انقلاب را فرو گرفته است لااقل گلیم انسانی خود را بیرون بکشم و این عالم دون و این مدعیان دروغین را ترک کنم و با دامنی پاک و کفنی خونین به لقاء پروردگار نائل آیم...
ای حسین مقدس، روزگار درازی بود که هر انقلابی را مقدس میشمردم و نام او را با یاد تو توأم میکردم و او را در قلب خود جای میدادم و به عشق تو او را دوست میداشتم و به قداست تو او را مقدس میشمردم و در راه کمک به او از هیچ فداکاری حتی بذل حیات و هستی خود دریغ نمیکردم...
اما تجربه، درس بزرگ و تلخی به من داد که اسلحه و کشتار و انقلاب و حتی شهادت به خودی خود نباید مورد احترام و تقدیس قرار گیرد، بلکه آن چه مهم است انسانیت، فداکاری در راه آرمان انسانها، غلبه بر خودخواهی و غرور و مصالح پست مادی و ایمان به ارزشهای الهی است.
مقاومت فلسطینی برای ما به صورت بت درآمده بود و بی چون و چرا آن را میپذیرفتیم و میپرستیدیم و راهش را، کارش را و توجیهاتش را قبول میکردیم. اما دریافتیم که بیش از هر چیز، انسانیت و ارزشهای انسانی و خدایی ارزش دارد و هیچ چیز نمیتواند جای آن را بگیرد. باید انسان ساخت، باید هدف را بر اساس سلسله ارزشها معین نمود و معیار سنجش را فقط و فقط بر مبنای انسانیت و ارزشهای خدایی قرار داد.
دستنوشته سال 1355 در لبنان”
― خدا بود و دیگر هیچ نبود
ای حسین، دلم گرفته و روحم پژمرده؛ در میان طوفان حوادث که همچون پر کاه ما را به این طرف و آن طرف میکشاند، مأیوس و درمند، فقط بر حسب وظیفه به مبارزه ادامه میدهم و گاهگاهی آنقدر زیر فشار روحی کوفته میشوم که برای فرار از درد و غم دست به دامان شهادت میزنم تا از میان این گرداب وحشتناکی که همه را و انقلاب را فرو گرفته است لااقل گلیم انسانی خود را بیرون بکشم و این عالم دون و این مدعیان دروغین را ترک کنم و با دامنی پاک و کفنی خونین به لقاء پروردگار نائل آیم...
ای حسین مقدس، روزگار درازی بود که هر انقلابی را مقدس میشمردم و نام او را با یاد تو توأم میکردم و او را در قلب خود جای میدادم و به عشق تو او را دوست میداشتم و به قداست تو او را مقدس میشمردم و در راه کمک به او از هیچ فداکاری حتی بذل حیات و هستی خود دریغ نمیکردم...
اما تجربه، درس بزرگ و تلخی به من داد که اسلحه و کشتار و انقلاب و حتی شهادت به خودی خود نباید مورد احترام و تقدیس قرار گیرد، بلکه آن چه مهم است انسانیت، فداکاری در راه آرمان انسانها، غلبه بر خودخواهی و غرور و مصالح پست مادی و ایمان به ارزشهای الهی است.
مقاومت فلسطینی برای ما به صورت بت درآمده بود و بی چون و چرا آن را میپذیرفتیم و میپرستیدیم و راهش را، کارش را و توجیهاتش را قبول میکردیم. اما دریافتیم که بیش از هر چیز، انسانیت و ارزشهای انسانی و خدایی ارزش دارد و هیچ چیز نمیتواند جای آن را بگیرد. باید انسان ساخت، باید هدف را بر اساس سلسله ارزشها معین نمود و معیار سنجش را فقط و فقط بر مبنای انسانیت و ارزشهای خدایی قرار داد.
دستنوشته سال 1355 در لبنان”
― خدا بود و دیگر هیچ نبود

بوک کلاب مرتبط به وبلاگ پرسی 3 محفلی برای کرم کتابا قراره اینجا کتاب بخونیم و دور هم برای کتابایی که می خونیم نقد بنویسیم.

در این گروه کتابهایی معرفی میشود که قبل از مرگ باید خواند... و نظر همه را میتونیم در مورد کتابهایی که معرفی شده بخوانیم و کلی بحثهای داغ و جالب داشته ...more

Discover extraordinary new worlds, travel through space and time, and journey to other dimensions as the Science Fiction and Fantasy Book Group explor ...more

A site for vampire lovers here you can chat about vampires and vampire books, help take part in creating new vampire stories or judge the work of new ...more
Sara’s 2024 Year in Books
Take a look at Sara’s Year in Books, including some fun facts about their reading.
More friends…
Favorite Genres
Polls voted on by Sara
Lists liked by Sara