Reading Habits Quotes

“In my whole life, I have known no wise people (over a broad subject matter area) who didn't read all the time -- none, zero. You'd be amazed at how much Warren reads--and at how much I read. My children laugh at me. They think I'm a book with a couple of legs sticking out.”
― Charles T. Munger, Poor Charlie's Almanack: The Wit and Wisdom of Charles T. Munger

“Master those books you have. Read them thoroughly. Bathe in them until they saturate you. Read and reread them…digest them. Let them go into your very self. Peruse a good book several times and make notes and analyses of it. A student will find that his mental constitution is more affected by one book thoroughly mastered than by twenty books he has merely skimmed. Little learning and much pride comes from hasty reading. Some men are disabled from thinking by their putting meditation away for the sake of much reading. In reading let your motto be ‘much not many.”
― Charles H. Spurgeon, Lectures to My Students

“When you find a writer who really is saying something to you, read everything that writer has written and you will get more education and depth of understanding out of that than reading a scrap here and a scrap there and elsewhere. Then go to people who influenced that writer, or those who were related to him, and your world builds together in an organic way that is really marvelous.”
― Joseph Campbell, The Hero's Journey: Joseph Campbell on His Life & Work

“Before this generation lose the wisdom, one advice - read books.”
― Amit Kalantri, Wealth of Words

“My eyes hunger to read more books then time allows me to devour.”
― Jazz Feylynn

“I learned from the age of two or three that any room in our house, at any time of day, was there to read in, or be read to.”
― Eudora Welty

“Read different to think differently; world is already into rat race.”
― Aman Jassal, Rainbow - the shades of love

“For I need not remind such an audience as this that the neat sorting out of books into age-groups, so dear to publishers, has only a very sketchy relation with the habits of any real readers. Those of us who are blamed when old for reading childish books were blamed when children for reading books too old for us. No reader worth his salt trots along in obedience to a time-table.”
― C.S. Lewis, Of This and Other Worlds

“All of us possess a reading vocabulary as big as a lake but draw from a writing vocabulary as small as a pond. The good news is that the acts of searching and gathering always expand the number of usable words.”
― Roy Peter Clark, Writing Tools: 50 Essential Strategies for Every Writer

“Self learner; reading.”
― Lailah Gifty Akita, Think Great: Be Great!

“Naturally, since I myself am a writer, I do not wish the ordinary reader to read no modern books. But if he must read only the new or only the old, I would advise him to read the old.”
― C.S. Lewis

“The disadvantage of reading aloud remained the fact that it took longer. But books read aloud also stayed long in my memory.
عيب القراءة بصوتٍ عالٍ أنها تستغرق وقتاً أطول، لكن الكتب المقرؤة بصوتٍ عالٍ أيضًا تظلَّ فترة في ذاكراتي .”
― Bernhard Schlink, The Reader

“Anything worth reading is not only worth reading twice, but worth reading again and again. If a book is worthwhile, then you will always be able to make new discoveries in it and find things in it that you didn’t notice before, even though you have read it many times.”
― Karl Popper

“to play a solitary game of chequers,
to read, to write – what should I do?”
― Vladimir Nabokov

“Thy profit shall be little in any book, unless thou read alone, and unless thou read all, and record after, as the Bereans did the sermons of Paul.”
― Henry Smith, The Works of Henry Smith, volume 1

“Emma has been meaning to read more ever since she was twelve years old. I have seen a great many lists of her drawing up at various times of books that she meant to read regularly through - and very good lists they were - very well chosen, and very neatly arranged - sometimes alphabetically, and sometimes by some other rule. The list she drew up when only fourteen - I remember thinking it did her judgment so much credit, that I preserved it some time; and I dare say she may have made out a very good list now. But I have done with expecting any course of steady reading from Emma.
She will never submit to any thing requiring industry and patience, and a subjection of the fancy to the understanding.”
― Jane Austen, Emma

“Don’t feed the mouth, and starve the brain.
Feed them both.”
― Michael Bassey Johnson, Night of a Thousand Thoughts

“If you have friends who say they don't read, you need new friends. That is my final answer.”
― Niedria Dionne Kenny

“What will history’s verdict be about our time?"
~ Jenny Erpenbeck, Kairos

Yearning like a man yearns for fire on cold winter nights, I have given in to a primal need within me to possess a copy of the book 'Kairos.”
― Avijeet Das

“ناپلئون در کتاب خواندن اعجوبه بود و هنوز شنیده نشده که کسی مثل وی بتواند با سرعت کتاب بخواند و آنچه خوانده است به خاطر داشته باشد. خانم ((مونتولون)) در خاطرات خود می نویسد مقداری کتاب برای امپراتور فرستاده بودند و یکی از کتابها تاریخی بود و در بیست و دو جلد قطور. امپراتور جلد اول تاریخ مزبور را به دست گرفت و شروع به خواندن کرد و سه روز بعد هر بیست و دو جلد را خوانده بود. من برای اینکه او را آزمایش کنم و بدانم که آیا آنچه خوانده به خاطر دارد یا نه، جلدهای تاریخ را یکی پس از دیگری برداشتم و هر صفحه را که می گشودم همین که قدری از مضمون تاریخ را می گفتم ناپلئون دنباله ی آن را می گفت و گر چه نمی توانست عین عبارات کتاب را تکرار کند ولی مضمون را بر زبان می آورد.”
― Ralph Korngold, خاطراتی از یک امپراطور

“امپراتور فرانسه عادت داشت بعد از اینکه کتابی را می خواند آن را به زمین می انداخت و صبح که ((مارشال)) وارد اتاق امپراتور می شد می دید کف اتاق پوشیده از کتاب است. چون اهل فضل بود و یک دایرة المعارف جاندار به شمار می آمد متوجه موارد ضعف و نقض کتاب ها می گردید و آن موارد را در حاشیه ی کتاب می نوشت و اکنون کتاب هایی که از طرف ناپلئون تحشیه شده جزو آثار عتیق و گرانبها می باشد.”
― Ralph Korngold, خاطراتی از یک امپراطور

“گاهی امپراتور فرانسه برای سرگرمی خود و حضار یکی از نمایشنامه های کورنی راسین، مولیر، یا ولتر را برای حاضرین می خواند. گفتیم که ناپلئون رمان نمی خواند و از خواندن رمان متنفر بود. ولی در جزیره سنت هلن بعضی از شب ها یک رمان از نوع رمان های کلاسیک ((دون کیشوت)) یا ((فولاس)) یا ((مانن لسکو)) یا ((پل و ویرژینی)) به دست می گرفت و با صدای بلند برای حاضرین می خواند و گاهی توقف می کرد و از حاضرین درخواست می نمود که نظریه ی خود را راجع به مضمونی که خوانده است، بگویند و اظهار کنند که آیا پسندیده است یا در خور ایراد می باشد و علت خوبی یا بدی آن چیست؟.”
― Ralph Korngold, خاطراتی از یک امپراطور

“در دوره ی سلطنت ناپلئون در کشور فرانسه و سایر کشورهای اروپا صدها کتاب چاپ شد که روی جلد تمام آنها نوشته شده بود تقدیم به امپراتور ناپلئون و علتش این بود که می دانستند ناپلئون اهل فضل و کتاب خوان است و قدر کتاب خود را می داند”
― Ralph Korngold, خاطراتی از یک امپراطور

“تمام زندگی من در اینجا سپری شده است، در کتابخانه، وسط کتاب ها، هر چیزی که می دانم کتاب ها به من داده اند، کتاب هایی اینقدر متنوع و اینقدر زنده... در هر کدامشان قلب فنا ناپذیر خالقی می تپد؛ گیریم گاهی این قلب ابله است، گیریم گاهی حتی سیاه و بد ذات است، اما دقیقا همین ها هستند که شخصیت مرا شکل داده اند...”
― Andrei Volos, رمانی با یک طوطی

“در یک کتاب جاسوسی خوانده بودم که ماموران مخفی پیام ها را در روزنامه ها می گنجانند. روش این کار، برای مثال، انتخاب یک کلمه از پنج کلمه یا یک حرف از ده حرف بود. کافی بود رمز را بدانی تا پیام را کشف کنی. من یکی از این پیام ها را در اختیار داشتم. من امیل شولان.”
― Sorj Chalandon, Profession du père

“از عزیمت آرگونات ها تا تشکیل مجمع نخبگان، از آن ژرفنای دوزخ تا واپسین اختر میخکوب بر دامان راه شیری، تا مرزهای کیهان تا دروازه های آشوب ازلی... این است گستره ی فراخی که من در طول و عرض آن گام می زنم، یکسره نیز به تفریح و تفنن، زیرا نه دچار فقدان زمانم و نه گرفتار در تنگنای مکان. این است باراندازی که با پیروی از گام های هومر، میلتون، ویرژیل، اوسیان و دیگران بار هستی خود را بدان جا می کشانم.”
― Xavier de Maistre, Voyage autour de ma chambre

“ماتیلدا به خانم فلپس گفت :(( آقای همینگوی توی کتابش حرف هایی می زند که من اصلا از آنها سر در نمی آورم. به خصوص وقتی درباره ی زن ها و مردها حرف می زند. ولی من از کتاب خوشم آمد. او طوری داستان را تعریف می کند که احساس می کنم توی صحنه حاضر هستم و همه ی ماجرا را می بینم.))
خانم فلپس گفت:(( یک نویسنده ی خوب همیشه کاری می کند که این احساس به تو دست بدهد. آن قسمت هایی را که نمی فهمی، اصلا نگران نباش.راحت بنشین و بگذار کلمات مثل امواج موسیقی تو را در بگیرند.))”
― Roald Dahl, Matilda

“ماتیلدا از اینکه بعدازظهرها، در خلوت خانه نوشیدنی داغ به اتاقش ببرد و در سکوت آن جا بنشیند و کتاب بخواند، خیلی لذت می برد. کتاب ها او را به دنیاهای جدید می بردند و با مردمان عجیبی، که زندگی پر ماجراجویی داشتند، آشنا می کردند. او همرا جوزف کنراد، سوار بر کشتی های قدیمی به سفر می رفت. با ارنست همینگوی به آفریقا و با رودیارد کیپلینگ به هندوستان سفر می کرد، با وجود آن که در اتاق کوچکش، در دهکده ای انگلیسی، نشسته بود، به سراسر جهان سفر می کرد.”
― Roald Dahl, Matilda

“The human yearning for innocent pastime is a pathetic thing, come to think about it. It shows what a desperately grim thing life has become.”
― Christopher Morley, The Haunted Bookshop by Morley Christopher Morley

“روشنایی گاز خواندن، ورق بازی کردن، و حتی صحبت کردن را نیز دلپذیرتر کرد. شب ها هنگام غذا خوردن می شد غذا را دید. می شد تیغ ماهی را درآورد، می شد دید چقدر نمک یا فلفل از نمکدان و جای فلفل فرو می ریزد. اگر سوزنی یا چیز کوچیک دیگری به زمین می افتاد لازم نبود تا روز بعد منتظر بمانند. عنوان کتاب ها را در قفسه ها می شد دید و‌خواند. مردم بیشتر مطالعه می کردند. تصادفی نیست که تعداد روزنامه ها، مجلات، کتاب ها و صفحات موسیقی و اوراق نت در اواسط قرن نوزدهم به طور ناگهانی افزایش یافت. تعداد روزنامه ها و نشریات ادواری در انگلیس کمتر از صد و‌ پنجاه مورد در ابتدای قرن به تقریبا پنج هزار در پایان قرن رسید.”
― Bill Bryson, At Home: A Short History of Private Life