Ali

Add friend
Sign in to Goodreads to learn more about Ali.


Loading...
احمد شاملو
“اشک رازي ست
لبخند رازي ست
عشق رازي ست
اشک آن شب لبخند عشقم بود.
قصه نيستم که بگويي
نغمه نيستم که بخواني
صدا نيستم که بشنوي
يا چيزي چنان که ببيني
يا چيزي چنان که بداني...
من درد مشترکم
مرا فرياد کن.
درخت با جنگل سخن مي گويد
علف با صحرا
ستاره با کهکشان
و من با تو سخن مي گويم
نامت را به من بگو
دستت را به من بده
حرفت را به من بگو
قلبت را به من بده
من ريشه هاي تُرا در يافته ام
با لبانت براي همه لب ها سخن گفته ام
و دست هايت با دستان من آشناست.
در خلوت روشن با تو گريسته ام
براي خاطر زندگان؛
و در گورستان تاريک با تو خوانده ام
زيباترين سرود ها را
و تُرا که مردگان اين سال
عاشق ترين زندگان بوده اند.
دستت را به من بده
دست هاي تو با من آشناست
اي دير يافته با تو سخن مي گويم
بسان ابر که با طوفان
بسان علف که با صحرا
بسان باران که با بهار
بسان درخت که با جنگل سخن مي گويد
زيرا که من
ريشه هاي تُرا دريافته ام
زيرا که صداي من
با صداي تو آشناست”
احمد شاملو_ahmad shamlou

احمد شاملو
“روزی ما دوباره كبوترهایمان را پیدا خواهیم كرد
و مهربانی دست زیبایی را خواهد گرفت

روزی كه كمترین سرود
بوسه است
و هر انسان
برای هر انسان
برادری ست
روزی كه دیگر درهای خانه شان را نمی بندند
قفل افسانه ایست
و قلب
برای زندگی بس است

روزی كه معنای هر سخن دوست داشتن است
تا تو به خاطر آخرین حرف دنبال سخن نگردی
روزی كه آهنگ هر حرف، زندگی ست
تا من به خاطر آخرین شعر، رنج جستجوی قافیه نبرم
روزی كه هر حرف ترانه ایست
تا كمترین سرود بوسه باشد

روزی كه تو بیایی، برای همیشه بیایی
و مهربانی با زیبایی یكسان شود
روزی كه ما دوباره برای كبوترهایمان دانه بریزیم ...

و من آنروز را انتظار می كشم
حتی روزی
كه دیگر
نباشم”
احمد شاملو

ایرج جنتی عطائی
“طعم خيس اندوه و اتفاق افتـــاده
يـــــه آه خداحافظ ، يه فاجعه ساده
خالي شدم از رويا حسي منو از من برد
يـه سايه شبيه من ، پشت پنجره پژمرد

اي معجزه خاموش ، يه حادثه روشن شو
يه لحظه فقط يه اه همجنس شکفتن شـو
از روزن اين کنج خاکســتري پر پر
مشغول تماشاي ويرون شدن من شـــــو


برگرد به برگرشتن از فاصله دورم کـــــن
يه خاطره با من باش يه گريه مرورم کن
از گر گر بي رحم اين تجربه من ســوز
پرواز رهايي باش به ضيافت ديـروز

به کوچه که پيوستي شهر از تو لبا لب شد
لحظه آخر لحظه شب عاقبت شـب شد
آغوش جهان رو به دلشوره شتابان بــود
راهي شدنت حرف نقطه چين پايــان بود

اي معجزه خاموش ، يه حادثـه روشن شو
يـه لحظه فقط يه آه همجنس شکفتن شو
از روزن اين کنج خاکســــــتري پـــر پـــر
مشـــغول تماشاي ويرون شدن من شو”
ایرج جنتی عطایی

احمد شاملو
“از مرگ....
هرگز از مرگ نهراسيده ام
اگرچه دستانش از ابتذال شكننده تر بود.
هراس من -باري - همه مردن در سرزميني ست...
كه مزد گوركن
از بهاي آزادي آدمي افزون باشد.”
احمد شاملو / Ahmad Shamlou, آیدا در آینه

احمد شاملو
“مرا
تو
بي سببي
نيستي
به راستي
صلت كدام قصيده اي
اي غزل؟
ستاره باران ِ‌كدام سلامي
به آفتاب
از دريچه ي تاريك؟
كلام از نگاه تو شكل مي بندد
خوشا نظر بازيا كه تو آغاز مي كني!
پس ِ پشت ِ‌مردمكان ات
فرياد كدام زنداني ست
كه آزادي را
به لبان برآماسيده
گل سرخي پرتاب مي كند؟
ورنه
اين ستاره بازي
حاشا
چيزي بدهكار آفتاب نيست.
نگاه از صداي تو ايمن مي شود
چه مومنانه نام مرا آواز ميكني!
و دل ات
كبوتر ِ آشتي ست،
درخون تپيده
به بام ِ‌تلخ.
با اين همه
چه بالا
چه بلند
پرواز ميكني!”
احمد شاملو

year in books
Nima ُShoa
737 books | 77 friends

Sadegh ...
225 books | 147 friends

Omid Re...
696 books | 460 friends

Milad S...
62 books | 115 friends

Pejman ...
156 books | 61 friends

Amir Di...
54 books | 35 friends

Mohamad...
221 books | 1,317 friends

Armin7
197 books | 217 friends

More friends…



Polls voted on by Ali

Lists liked by Ali