Ashkan Ansari's Blog - Posts Tagged "طنز-ادب-دولت"
قضیه ادب مرد و دولت او!
هرچند که آن شب، شبِ عید بود و یار از ما چغندر پخته می خواست،
اما در نهایت، مشکل، مشکلِ مزاج است و طلب، یک من و نیم آلوست
و بی برو برگرد، ادب مرد به زدولت اوست!
افاضات حضرات را به سورمه ی خَفا، این بار به جای کشیدنِ به چشم، در گوش کردیم
که یاران گِردِ هم نیامده، اشتقاق فرمودند و چون مناویلِ قُماش بافان، از تارِ هم گذر کرده، پود کشیدند
و بر این منوال بود که خواجه همی فرمود:«خاله همان خاله و خاله همان خالوست»
پس، ادب مرد، به ز دولت اوست.
از ناصر خسرو است که گوید:
هیچ مشو غره گر اوباش را *** چند گهک نعمت و یا دولت است
خَماناگَر حیات و ممات ما که خمان چمان رفتن را از پیش از آبستنی مادر، تعلم کرده بود، متبسم، تشریف فرما گشته، سراویل از پای ما بدر آورد و پس، پرکرشمه به ام الایادی مستغرق گشته، زمزمه همی کردی:
همه مردند و رفتند الا زالو، که همیشه زالو ست
که علما را به شک انداخت و از خود پرسیدند: ادب مرد، به ز دولت اوست؟
از نظامی است که گوید:
اگر شیری، غریبان را میفکن *** غریبان را سگان باشند دشمن
و از آنجا که از این بیت اخوان، جز شیر، چیزی بیرون نمی آید، پس جای زالو را شیری همی گرفت که غریبان را نواخت و آشنایان را درید چون شیخ بهایی که گوید:
آن کس که بَدَم گفت، بَدی سیرت اوست *** وان کس که مرا گفت نکو، خود نیکوست
حال متکلم از کلامش پیداست *** از کوزه همان برون تراود، که در اوست
و این شد که عالمان و حکیمان جمعا و فردا این ذایع کردند که:
ادب مرد، همان دولت اوست!
با احترام به روان صادق هدایت و مسعود فرزاد، پیش کش به دوست عزیزتر از جانم، میم صاد
اردیبهشت ماه 1396
اما در نهایت، مشکل، مشکلِ مزاج است و طلب، یک من و نیم آلوست
و بی برو برگرد، ادب مرد به زدولت اوست!
افاضات حضرات را به سورمه ی خَفا، این بار به جای کشیدنِ به چشم، در گوش کردیم
که یاران گِردِ هم نیامده، اشتقاق فرمودند و چون مناویلِ قُماش بافان، از تارِ هم گذر کرده، پود کشیدند
و بر این منوال بود که خواجه همی فرمود:«خاله همان خاله و خاله همان خالوست»
پس، ادب مرد، به ز دولت اوست.
از ناصر خسرو است که گوید:
هیچ مشو غره گر اوباش را *** چند گهک نعمت و یا دولت است
خَماناگَر حیات و ممات ما که خمان چمان رفتن را از پیش از آبستنی مادر، تعلم کرده بود، متبسم، تشریف فرما گشته، سراویل از پای ما بدر آورد و پس، پرکرشمه به ام الایادی مستغرق گشته، زمزمه همی کردی:
همه مردند و رفتند الا زالو، که همیشه زالو ست
که علما را به شک انداخت و از خود پرسیدند: ادب مرد، به ز دولت اوست؟
از نظامی است که گوید:
اگر شیری، غریبان را میفکن *** غریبان را سگان باشند دشمن
و از آنجا که از این بیت اخوان، جز شیر، چیزی بیرون نمی آید، پس جای زالو را شیری همی گرفت که غریبان را نواخت و آشنایان را درید چون شیخ بهایی که گوید:
آن کس که بَدَم گفت، بَدی سیرت اوست *** وان کس که مرا گفت نکو، خود نیکوست
حال متکلم از کلامش پیداست *** از کوزه همان برون تراود، که در اوست
و این شد که عالمان و حکیمان جمعا و فردا این ذایع کردند که:
ادب مرد، همان دولت اوست!
با احترام به روان صادق هدایت و مسعود فرزاد، پیش کش به دوست عزیزتر از جانم، میم صاد
اردیبهشت ماه 1396
Published on May 05, 2017 15:08
•
Tags:
طنز-ادب-دولت